امام خمینی ره در بیان راهبرد مقابله با دشمنان انقلاب اسلامی و کشور فرمودند راه قدس از کربلا می گذرد و پیروزی در جبهه مبارزه با صدام حسین را مقدمه ورود به جبهه مقابله با اسرائیل تعیین نمودند؛ که راهبردی بس تاریخی و مهم بود.
در موضوع مبارزه با معضلات فرهنگی نیز چنین است و راه «مبارزه با ناهنجاری های فرهنگی» از «مبارزه با ناهنجاری های اقتصادی و سیاسی» می گذرد!
یعنی مبارزه با مفاسد اقتصادی و اجرای اصل 49 قانون اساسی (اعاده اموال نامشروع مسئولین) و مقابله با بی قانونی و یله و رها بودن کشور و … مقدمه لازم برای مقابله با مفاسد فرهنگی و بی بند و باری و بی حجابی است!
چرا؟ جواب خلاصه اش در دو محور ذیل بیان می شود:
محور اول: مدیریت اقتصادی و سیاسی
1- در نظام اولویت بندی، آسیب های اقتصادی مانند رباخواری، اختلاس و حق الناس و حرامخواری از بیت المال، بنگاهداری بانک ها، حقوق های نجومی و … که منجر به ایجاد فقر و فساد و تبعیض در کشور و میان آحاد مردم شده و می شود بسیار اولویت دارتر از آسیب های فرهنگی مانند حجاب و … هستند و به عبارتی ریشه بسیاری از معضلات فرهنگی نیز هستند!
2- مادامی که مردم احساس نکنند که حاکمان بر اجرای قانون اساسی و قوانین مقابله با فساد و حتی قوانین عادی، جدی هستند و قوانین را مسکوت نمی گذارند و یا دور نمی زنند و یا به طور دلبخواهی بعضی را اجرا و بعضی را ندید نمی گیرند، الزامی برای متعهد بودن خودشان به قانون نمی بینند. زیرا «الناس علی دین ملوکهم»!
3- و مادامی که مردم احساس نکنند که مملکت دارای قاعده و قانون است و یله و رها نیست خیلی نمی توان به آنها خرده گرفت که چرا به قانون عمل نمی کنید؟!
#یله_و_رها
محور دوم: مدیریت فرهنگ
1- علاوه بر اینها در دامنه موضوع فرهنگی عفاف و حجاب، باید دقت شود که حجاب و یا بی حجابی در سه لایه موضوعیت می یابد: ارزش ها، نگرش ها و رفتارها؛ و رفتارها مانند بخش بالایی کوه یخ است که معمولا مشاهده می شود و بخش زیرین آن که معمولا مغفول می ماند که بخش اصلی و قاعده هر موضوع فرهنگی است.
2- بی حجابی که قطعا موضوعی خلاف شرع و خلاف قانون و خلاف عقل است نیز این چنین است و آنچه در جامعه مشاهده می شود موضوعی رفتاری و بخش بالای کوه یخ است؛ اما بسیاری مسئولان فرهنگ کشور از بخش های زیرین این کوه یخ غافل مانده اند و مشخص است که بدون توجه به ریشه ها نمی توان انتظار اصلاح در بخش رفتارها داشت. مگر به طور دستوری و به شدت کم خاصیت!
3- یک آتش نشان حرفه ای برای خاموش کردن آتش به بخش پر حرارت آتش حمله نمی کند، بلکه برعکس به کم دماترین بخش آتش که همان ریشه آتش است حمله می کند و تلاش می کند تا با کمک کپسول آتش نشانی و آب و خاک و … مثلث آتش (سوخت، هوا، دما) را متلاشی نماید. یک مسئول فرهنگی عاقل نیز باید چنین عمل کند.
4- مسئله مهم دیگر آن است که مدیریت فرهنگ در کشور یله و رها است! (مثل بسیاری از دیگر بخش های مدیریت کشور) و مسئول مدیریت فرهنگ معلوم نیست! تعریف فرهنگ در قانون معلوم نیست! زیر مجموعه های نظام فرهنگی و فرآیندهای آن در قانون نامشخص و به شدت پرنقص است! روابط میان نهادهای فرهنگی در سطح راهبردی تاکتیکی و تکنیکی نامشخص است و در بسیاری موارد دارای موازی کاری و موضوعات مغفول هستند! و …
نتیجه گیری
در چنین شرایطی رفتار عاقلانه چنین است که اولا مملکت را از حالت یله و رها خارج نمود و دوما به ریشه های تولید رفتارها همت گماشت و سوما بر حرکت های سازمان یافته برای ترویج ابتذال و بی بند و باری در کشور متمرکز شد تا در مرور زمان مردم به این باور برسند که باید قانون مدار باشند و رعایت حجاب امری عاقلانه است.
در آن زمان (که همه این مقدمات فراهم شد) اگر کسی تن به قانون نداد آن وقت برخورد انضباطی با متخلفان توجیه عمومی و مقبولیت عامه خواهد داشت.