چهارشنبه 2 آبان 1403

چیستی فرهنگ در دانشگاه؛ حقیقت و واقعیت

فرهنگ دانشگاه – شماره دو – مهر ماه 1398

نشریه معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه صنعتی اصفهان

علی ماهرالنقش

 

در نگاه اول به نظر می‌رسد که صحبت از چیستی فرهنگ و اهمیت آن در میان متخصصان و اندیشمندان این عرصه عملی ناصواب و مسرفانه است و نباید حجم این سطور را به آن اختصاص داد. خُب، معلوم است که فرهنگ مجموعه‌ای است از عقاید و باورهای اساسی، ارزش‌ها، آداب و الگوهای رفتاری ریشه‌دار و دیرپا و نمادها و مصنوعات که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل می‌دهد و هویت آن را می‌سازد؛ و بیش از سیصد تعریف دیگر فرهنگ را آقای داریوش آشوری در کتاب «تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ» بیان نموده است و … .

 

اما اگر لحظه‌ای درنگ کنیم و با نگاهی سیستمی و نظام‌مند به مجموعه گزارش‌های عملکرد ارائه شده توسط معاونین فرهنگی دانشگاه‌های کشور نگاهی دقیق‌تر نماییم؛ و آن‌ها را با گزاره‌های تعریف شده در فرهنگ مانند عقاید، باورها، ارزش‌ها، آداب، الگوها، مصنوعات، ادراکات، رفتارها و هویت مقایسه نماییم؛ و سپس نتایج حاصل از پیمایش وضعیت فرهنگی اجتماعی دانشگاه‌ها را مرور نماییم؛ آن وقت شوکه می‌شویم! از چه چیزی؟ بگذارید با هم مروری بر تعریف واقعی فرهنگ در دانشگاه بیندازیم و سپس آن را با آنچه باید باشد مقایسه کنیم.

 

 

واقعیت فرهنگ در دانشگاه (نگاه موجود به فرهنگ در دانشگاه‌های کشور)

اگر بخواهیم «واقعیت» فرهنگی را که در دانشگاه‌ها تعریف شده و مبنای عمل نهادهای فرهنگی دانشگاه از جمله معاونت‌های فرهنگی (دانشجویی) است را تبیین کنیم باید به سراغ گزارش‌های عملکرد معاونین فرهنگی برویم. برای این کار با یک جستجوی ساده در اینترنت گزارش عملکرد معاونت‌های فرهنگی دانشگاه‌های مختلف را به دست آوردیم و با استخراج گزاره‌های مربوطه به مجموعه اقداماتی همچون «اجرای موسیقی، ارائه مشاوره فرهنگی به دانشجویان، برگزاری اردوهای علمی، تفریحی و زیارتی، برگزاری جشن­های دانش­آموختگی، برگزاری جلسات احکام، برگزاری دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی (زبان، خطاطی، نقاشی و …)، برگزاری سخنرانی‌های علمی و مذهبی، برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی (مناظره و جلسات پرسش و پاسخ)، برگزاری مراسم شب شعر، برگزاری مسابقات کتاب‌خوانی، برگزاری مسابقات و اجرای فعالیت‌های قرآنی، برگزاری نشست و میزگرد، برگزاری نمایش و نقد فیلم، برگزاری نمایشگاه فرهنگی و هنری، برگزاری همایش‌های فرهنگی، بزرگداشت شهدا، عالمان و دانشمندان فرهنگی، توسعه انجمن‌های علمی دانشجویی، توسعه کانون‌ها و انجمن‌های مستقل دانشجويي، توسعه نشریات دانشجویی، حضور در المپیادهای فرهنگی ورزشی دانشجویان، حضور در جشنواره‌های فرهنگی دانشجویی، دعاخوانی در مسجد دانشگاه و خوابگاه‌ها، شرکت در برنامه‌های فرهنگی خارج از دانشگاه، گرامیداشت مناسبت‌های ملی و مذهبی (دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و …)، نصب پوستر و پلاکاردهای تبلیغاتی» رسیدیم.

و ملاحظه می‌نماییم که انباشتی از فعالیت‌های رنگ و وارنگ فوق‌برنامه‌ای، در سبد کالای فرهنگی دانشگاه قرار گرفته است، آن هم بدون معین نمودن اهداف تعریف شده فرهنگی! به عبارتی اردوی دانشجویی برگزار می‌شود ولی بدون آنکه هدف فرهنگی‌مان از اردوی مذکور تعریف و شاخص‌دار شده باشد و در نتیجه حتی ممکن است نتایج ضد فرهنگی از آن استخراج شود. همایش و نمایشگاه برگزار می‌کنیم ولی غافل از نتایج فرهنگی مورد نظرمان هستیم؛ و بسیاری مثال‌های از این دست.

 

به عبارتی به نظر می‌رسد رابطه معنادار و تعریف شده‌ای میان فعالیت‌های فرهنگی دانشگاه (که من فعلاً نام فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ای بر آن می‌نهم) و اجزای تبیین شده در تعریف فرهنگ (عقاید، باورها، ارزش‌ها، آداب، الگوها، مصنوعات، ادراکات، رفتارها و هویت) وجود ندارد.

 

از سوی دیگر اگر به سراغ پایش‌های مختلف انجام شده در حوزه فرهنگی اجتماعی دانشگاه‌ها برویم و نتایج بررسی وضعیت موجود مؤلفه‌هایی همچون هویت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، اعتماد، دین‌داری، اخلاق اجتماعی، فرهیختگی، سبک زندگی، سواد فرهنگی، سواد هنری و … را مطالعه کنیم و آنگاه با روندشناسی میزان تغییرات آن مؤلفه‌ها را در گذر ترم‌های تحصیلی ورود تا خروج دانشجویان نظاره کنیم؛ آن وقت متوجه می‌شویم کارکرد و اثربخشی فعالیت‌های فرهنگی (فوق‌برنامه‌ای) فوق‌الذکر اثر مثبت قابل قبولی در مؤلفه‌های فرهنگی دانشگاه نداشته است؛ اگر در بعضی موارد نگوییم که اثر منفی داشته است!

 

 

حقیقت فرهنگ در دانشگاه (نگاه مطلوب به فرهنگ در دانشگاه‌های کشور)

اما بر اساس اسناد بالادستی مصوب، «حقیقت» فرهنگ دانشگاه‌های کشور در ترازی بسیار بالاتر از وضعیت موجود تعریف و ترسیم شده است. به طور مثال اجازه دهید گزاره‌های فرهنگی استخراج شده از «سند دانشگاه اسلامی» را بررسی اجمالی نماییم.

 

بعضی گزاره‌های فرهنگی استخراج شده از «سند دانشگاه اسلامی» مشتمل بر «احياى هويت تمدنى، ارتقاء خودباورى علمى، اعتلای وحدت ملي، تقويت عقلانيت، خردورزی و خلاقيت، عدالت محورى، بينش و بصيرت دينى و سياسى، تربيت متخصصين متعهد، خلاق، متخلق، تربيت متفكر، ترويج آزادانديشي و تضارب آراء در ميان دانشگاهيان، تقدم تزكيه بر تعليم، تقدم منافع ملى و مصالح عمومى بر منافع فردى و گروهى، تقويت بنيان خانواده، تمدن‌سازى، توليد دانش و فرهنگ تمدنى، جهاد علمى و ارتقاى اعتماد به نفس ملى» است.

 

خوب است نگاهی هم به چشم‌انداز فرهنگى- تربيتي دانشگاه‌ها در همان سند بیندازیم: «خردورز، آزادانديش و خلاق»، «با اعتماد به نفس علمى و ملى بالا و تأمين كننده استقلال علمى و خودكفايى كشور»، برخوردار از «هويت تمدن‌ساز اسلامى- ايرانى»، «الهام‌بخش در جهان اسلام»، «متعهد به آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي»، «پرورش‌دهنده نخبگانى عالم، معتقد، متشرع و متخلق و مهذب» و «تجلي‌بخش الگوي سبك زندگي اسلامي- ايراني».

 

پس مشخص شد که فرهنگ دانشگاه در تراز جمهوری اسلامی ایران، نگاهی جامع و متعالی به تمدن، اندیشه، هویت، عقلانیت، عدالت، تفکر، آزاداندیشی، تزکیه و اعتماد دارد؛ و این حقیقت فرهنگ دانشگاه است؛ اما آیا این حقیقت با آن واقعیت به چه میزان تطابق دارد؟

 

 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

ملاحظه می‌نمایید که در نظام تعلیم و تربیت عالی کشور نگاه موجود به کار فرهنگی و امور فرهنگی، نگاه فوق‌برنامه‌ای و اوقات فراغتی است و نه نگاه فرهنگی؛ پس مشهود است که بین نگاه موجود و مطلوب به فرهنگ در دانشگاه تفاوت فاحشی وجود دارد و به نظر می‌رسد همین شکاف رویکردی است که مانع اصلی رشد و تعالی فرهنگ در دانشگاه‌ها شده است.

 

به عبارتی وقتی نگاه اوقات فراغتی حاکم شد، برنامه‌های فوق‌برنامه‌ای (و نه فرهنگی) آن‌هم بدون تعیین اهداف متعالی و بدون شاخص‌گذاری را به دنبال خواهد داشت؛ زیرا صرفاً به دنبال پر کردن اوقات فراغت دانشجویان هستیم و خیلی به دنبال ارتقاء شاخص‌های فرهنگی نخواهیم بود؛ بنابراین حتی اجرای کامل چنین برنامه‌هایی قطعاً فرهنگ دانشگاه و دانشگاهیان را به سمت اهداف متعالی فرهنگی رهنمون نمی‌شود؛ چرا که هیچ‌گونه رابطه معناداری میان اهداف و عملکردهای فرهنگی تعریف نشده است.

 

مثلاً مشخص نیست فلان فعالیت فرهنگی انجام شده در دانشگاه برای رشد و تعالی کدام مؤلفه فرهنگی بوده است؛ و طبیعتاً پس از آن هم نمی‌توان نتیجه اثربخشی آن فعالیت را اندازه‌گیری نمود و مثلاً اعلام کرد که این فعالیت فرهنگی موجب ارتقاء مؤلفه «الف» به میزان «ب» گردیده است.

 

بدیهی است که وجود چنین نگاه سخیفی به فرهنگ، برنامه‌های سطحی و کم‌عمق را به دنبال خواهد داشت؛ و طبیعی خواهد بود که اجرای این امور فوق‌برنامه‌ای، نیازی به وجود ساختارهای قوی تشکیلاتی نخواهد داشت!

 

از سوی دیگر اگر نگاهی به پایش‌های مختلف و متنوع انجام شده در سطوح عالی و میانی نظام تعلیم و تربیت بیندازیم نتایج بررسی وضعیت موجود و روندشناسی میزان تغییرات مؤلفه‌هایی همچون هویت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، اعتماد، دین‌داری، اخلاق اجتماعی، فرهیختگی، سبک زندگی، سواد فرهنگی، سواد هنری و … را مطلوب نمی‌یابیم؛ آن وقت متوجه می‌شویم کارکرد و اثربخشی فعالیت‌های فرهنگی (فوق‌برنامه‌ای) فوق‌الذکر اثر مثبت قابل قبولی در مؤلفه‌های فرهنگی دانشگاه نداشته است؛ اگر در بعضی موارد نگوییم که اثر منفی داشته است!

 

البته باید توجه داشته باشیم که تفاوت وضعیت مطلوب و موجود عمدتاً در جنس فعالیت‌ها نیست بلکه هدف و منظور از آن‌هاست. به طور مثال ممکن است همان فعالیت برگزاری اردوهای علمی و تفریحی انجام شود ولی با هدف ارتقاء هویت اجتماعی! بنابراین مشکل شکلی نیست بلکه رویکردی است. در چنین حالتی است که می‌توان به فعالیت‌های فرهنگی دیگری نیز اندیشید.

 

اما سؤالی مطرح می‌شود و آن اینکه برای نیل از نگاه موجود به فرهنگ (واقعیت) به نگاه معقول و مطلوب (حقیقت) چه باید کرد؟ جواب روشن است می‌بایست «بایدهای» ذیل را محقق نمود:

    • 1- باید نگاه فوق‌برنامه‌ای تبدیل به نگاه فرهنگی شود.

    • 2- باید نگاه ابزاری تبدیل به نگاهی هدف محور شود.

    • 3- باید فعالیت‌های فرهنگی در جهت دستیابی به اهداف کلان فرهنگی سازماندهی و پایش شوند.

    • 4- باید علاوه بر عملکردهای فرهنگی، به پیامدهای فرهنگی نیز توجه جدی داشت.

    • 5- باید پایش مستمر پیامدهای فرهنگی انجام شود.

و محقق شدن این امور مستلزم سیستم و نظامی مدیریتی در حوزه فرهنگ است که ان‌شاءالله در مقاله بعدی به آن خواهیم پرداخت.

 

                                                                                                                                                «پایان»

 

همچنین ببینید

مناجات و دعاهای قرآنی

مناجات و دعاهای قرآنی

یکی از فنون مهم در مقابله با فنون شیطان، «دعا و مناجات» است! و سالک …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *