در موضوع مدیریت پذیری فرهنگ سه دیدگاه وجود دارد، که در مقاله «آیا فرهنگ مدیریت پذیر است» به آن اشاره شد. اما یکی از دلایل نفی مدیریت پذیری فرهنگ، برداشت نادرستی است که از تعریف مهندسی فرهنگ مفروض دارند؛ و آن گاه بر اساس آن تعریف، می گویند هم مهندسی فرهنگ و هم مدیریت فرهنگ امری غلط است. اما باید دانست که تعریفی که توسط این اشخاص مطرح می گردد در هیچ سند و یا گفتمانی نیامده و بلکه ناشی از برداشت نادرست این اشخاص است.
در ادامه به یکی از این موارد که در روزنامه مهر 27 مهر ماه 1394 به نقل از آقای حمیدرضا جلاییپور آمده است اشاره می شود.
تشکلهای دانشجویی میتوانند دربرابر مهندسی فرهنگی، از توسعه فرهنگی در دانشگاهها دفاع کنند تا استقلال دانشگاهها حفظ شود.
تشکلهای دانشجویی و انجمنهای اسلامی دو کار مهم میتوانند انجام دهند؛ یکی در داخل دانشگاههاست که بهجای مهندسی فرهنگی از توسعه فرهنگی دفاع کنند؛ یعنی بهاین سمت برویم که دانشگاهها از بیرون اداره نشود و اینگونه نباشد که یک محفل امنیتی برای دانشگاهها استاد تعیین کند؛ برای تحصیلات تکمیلی محافل بیرون دانشگاه تصمیمگیری نکنند. باید خود دانشگاه این کار را انجام دهد. این بهمعنای استقلال دانشگاه است.
منظورتان از مهندسی فرهنگی چیست؟
مهندسی فرهنگی بهاین معنی است که عدهای قلیل میگویند فقط ما میفهمیم استاد و علم خوب چه کسی است. میگویند ما این موارد را میفهمیم و این موارد و یا چیست باید پیاده شود، این مسئله همان مهندسی فرهنگی است، اما توسعه فرهنگی یعنی اینکه از استقلال دانشگاه و آزادی تحقیق در دانشگاهها دفاع کنیم؛ بهجز مسائل آموزشی، دانشجویان را در اداره امور دانشجویی مشارکت دهیم؛ باید نقش بیشتری به دانشجویان بدهیم. این مسئله همان توسعه فرهنگی است که درمقابل مهندسی فرهنگی قرار میگیرد. این کاری است که دانشجویان میتوانند انجام دهند و مسئله بسیار مهمی است. آنها همچنین میتوانند از عرصه عمومی نقد و بررسی در دانشگاهها دفاع کنند که بزرگترین خدمت به کشور است.
البته اگر لازم باشد در مقالات بعدی توضیح بیشتری خواهم داد.