روزنامه اصفهان زیبا – 7 مهر ۱۳۹۴
در ادامه سلسله مقالات مدیریت جامع فرهنگ پس از بیان ضرورت موضوع، چند سوال کلیدی درباره فرهنگ مطرح کردیم و سپس به ابعاد مختلف موضوع مدیریت، فرهنگ و مدیریت جامع فرهنگ به صورتی بسیار اجمالی پرداختیم. اینک در مقاله یازدهم؛ به بررسی اجمالی رابطه بین مدیریت جامع فرهنگ و مقولهها و کلید واژگان رایج و مصطلح در ادبیات مدیریتی و فرهنگی میپردازیم.
تفاوت مهندسی فرهنگی و مهندسی فرهنگ
بر اساس تعاریف «نقشه مهندسی فرهنگی کشور» چنین می توان گفت که؛ «مهندسی فرهنگ» عمدتاً به تعاریف، ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای فرهنگ میپردازد و «مهندسی فرهنگی» در تنظیم روابط میان نظامات ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ تلاش دارد.
از طرفی برای «مهندسی فرهنگی کشور» باید فرهنگ مهندسی شدهای که بر اساس آن میخواهد کشور مهندسی شود معین گردد. بنابراین جایگاهی که وظیفه مهندسی فرهنگی کشور را بر عهده دارد باید نخست مهندسی فرهنگ انجام دهد[1]. (تقدم مهندسی فرهنگ بر مهندسی فرهنگی)
رابطه مدیریت جامع فرهنگ و مهندسی فرهنگ
بر اساس تعاریف همان منبع قبلی، مدیریت راهبردی فرهنگ کشور چنین تعریف میشود: «فرآیند ﺗﺪﻭﻳﻦ، ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻫﺎﻱ ﮐﻼﻥ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﺳﺎﺯﻣﺎﻥﺩﻫﻲ ﻭ تقسیمکار ﻣﻠﻲ ﻭ ﻧﻈﺎﺭﺕ ﻭ ﺍﺭﺯﻳﺎﺑﻲ ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻱ ﺩﺭ نظامهای ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ رهیافتهای ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻭ ﻣﻘﺘﻀﻴﺎﺕ ﻣﻠﻲ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ.»
پس بهطور خلاصه مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی مقدماتی هستند برای آنکه بدانیم چه باید کرد و مدیریت جامع فرهنگ ابزار اعمال مدیریت است بر آن چیزی که میدانیم.
رابطه مدیریت جامع فرهنگ و برنامهریزی فرهنگی
همانطور که در تعریف مدیریت بیان شد، مدیریت دارای اجزایی مانند برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، پشتیبانی، تخصیص منابع، هدایت و کنترل، نظارت و ارزیابی است، لذا میتوان گفت که برنامهریزی فرهنگی جزئی از مدیریت جامع فرهنگ بهحساب میآید.
رابطه فرهنگ با مقولههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دفاعی
این موضوع امروز بهعنوان یکی از بدیهیترین موضوعات در عرصه حکومتداری مطرح است که فرهنگ جهت دهنده و هدایتکننده همه موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دفاعی در هر کشوری بهحساب میآید. فرهنگ است که سیاست، اقتصادی، اجتماع را میسازد.
در این رابطه توجه به فرمایشات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) جالب است.
«بیشک بالاترین و والاترین عنصری كه در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشكیل میدهد و با انحراف فرهنگ هرچند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوك و میانتهی است. … سادهاندیشی است كه گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یكی از آنها امکانپذیر است.»[2]
«فرهنگ بهعنوان جهت دهندهی به تصمیمات كلان كشور ـ حتی تصمیمهای اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و یا در تولید ـ نقش دارد.»[3]
«فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگاند؛ به این باید توجّه كرد.»[4]
بنابراین میتوان گفت که فرهنگ ریشه و مبنای هرگونه رشد و تعالی، اعم از رشد و تعالی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و دفاعی در هر کشوری است.
رابطه فرهنگ و آسیبهای اجتماعی
بر اساس تعاریف بیان شده در باب فرهنگ و آسیبهای اجتماعی چنین میتوان گفت که؛ رابطهای معناداری بین وضعیت فرهنگی اجتماعی و آسیبهای اجتماعی وجود دارد. بدین معنا که آسیب اجتماعی معلول وضعیت فرهنگی است؛ و به عبارتی آسیبهای اجتماعی نشانگرهای وضعیت فرهنگی یک جامعه است.
ذکر این نکته ضروری است که باید دقت کنیم، تنها علت در بروز آسیبهای اجتماعی، وضعیت فرهنگی نیست؛ بلکه عواملی همچون وضعیت اقتصادی، سیاسی هم در بروز آن نقش دارند. به عبارتی فرهنگ یکی از علل اصلی است، ولی علت تامه نیست.
رابطه فرهنگ با دین
این بحثی بسیار دقیق و مفصل است که بیان آن در این چند سطر ممکن نیست؛ اما اگر بخواهیم بسیار اجمالی مطلبی بیان نماییم، باید گفت که بر اساس تعاریف انجام شده از «دین» و «فرهنگ» سه دیدگاه کلان وجود دارد. دیدگاه اول دین را جزئی از فرهنگ می داند. در دیدگاه دوم فرهنگ و دین را دارای قسمت های مشترک و مجزایی می داند؛ و در دیدگاه سوم آنها را منطبق بر هم می داند؛ که بر اساس دیدگاه متخصصان دینی ما معتقد به نظریه سوم هستیم.
و اگر از نگاه علت و معلولی به دو موضوع دین و فرهنگ بپردازیم، سه نظریه مطرح میشود. یکی دین را مولود فرهنگ میداند. دیگری قائل به همعرض بودن دین و فرهنگ است؛ و سومی دین را منشأ فرهنگسازی میداند. نظرات حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری را میتوان مطابق با رویکرد سوم دانست.
در آخر از همه صاحب نظران و نخبگان عرصه مدیریت و فرهنگ تقاضا می شود تا نقدها و نظرات تکمیلی خود را از طریق سایت www.amaher.ir با نگارنده در میان گذارند.
————————-
[1] مقام معظم رهبری-1381
[2] صحیفه نور، ج 15، صفحه160
[3] مقام معظم رهبری-26/9/1381
[4] مقام معظم رهبری-19/09/1392