سخنی منصوب به ناپلئون شنیدم و نمی دانم از او هست یا نه. به هر حال خیلی بدرد امروز ما می خورد. خیلی کار داریم، عقب افتادگی داریم، کارهای بر زمین مانده داریم؛ ولی اصلاً فرصت ندارم.
چه در مقیاس فردی و چه در مقیاس حکومتی. در مقیاس فردی چشم بر هم زنیم ناگهان بانکی برآمد خواجه مُرد! چنانچه دور و برمان پر است از زنگ هایی که به صدا درمیآیند و شمارش معکوس ما را به نمایش در می آورند، ولی خودمان را به خواب زده ایم. حواسمان باشد خداوند می فرماید: «إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى[1]» یعنی: «همانا قیامت آمدنی است ، می خواهم آن را مخفی کنم تا هر کس در برابر کوششی که می کند پاداش داده شود»
در مقیاس حکومتی هم همینطور، مگر چقدر فرصت داریم تا با سعی و خطا کارهای مان را پیش ببریم؟
حواسمان باشد 100 سال عقبیم و 24 ساعت وقت داریم!
————————-
[1] طه، 15