یکی از آفات موجود در سازمان ها (اعم از دولتی، عمومی، خصوصی، سیاسی و …) در کشور وجود منیّت سازمانی در آنهاست. یعنی مدیران، مسئولان و کارکنان این مجموعه ها بجای داشتن نگاهی کلان نگر و خیر اندیشی عالمانه و کل نگر؛ دارای نگاه هایی جزیی نگر و خودبین هستند.
این مجموعه ها منافع کلی جمهوری اسلامی ایران را فدای منافع خُرد سازمانی خود می کنند، و با حصر منابع انسانی، نرم افزاری و سخت افزاری در چارچوب منافع سازمانی خود با کسب منافع خرد، کشور را از دست یابی به منافع کلان محروم می کنند.
در اینجا به طور اختصار اشاره ای به این موارد شده است. انشاء الله مفید باشد.
تعریف منیت
منيت یکی از رذایل اخلاقی به حساب می آید و همان خودخواهي به معناي خودپرستي، خودپسندي و خودبيني است. به كسي كه از خودراضي، خودبين وخودپرست باشد «خودخواه» مي گويند. در متون اسلامي و اخلاقي از اين صفت ناپسند بيشتر با عبارت هايي مانند عُجب، كبر و تكبر و غرور ياد شده است، اگر چه تفاوت هاي ظريفي بين آن ها وجود دارد، ولي ريشه همه آن ها «حب ذات» يا «حب نفس» است.
قبح منیت فردی
در فرهنگ مردم جهان «منیّت» واژه ای قبیح و زشت به حساب می آید و مردم از شخص خودخواه و مغرور بیزار هستند. اگر چه ممکن است فردی خودش متکبر باشد ولی حتی او هم از فرد متکبر و خودخواه بدش می آید!
تعریف منیت سازمانی
بر اساس تعاریفی که گذشت، منیّت سازمانی همان منیّت فردی تعریف شده است، لیکن در دامنه سازمان و فراتر از فرد. یعنی اگر دامنه منیّت فردی را به دامنه شخصیت حقوقی و سازمانی گسترش دهیم، واژه ای تحت عنوان منیت سازمانی پدیدار می گردد، و آن چیزی نیست بجز:
-
خودمحوری سازمانی
-
حب و بغض سازمانی
-
غرور سازمانی
-
تکبر سازمانی
-
خودپسندی سازمانی
که به نظرم باز نمودن این مطلب در اینجا در همین حد کفایت می کند، و این منیت سازمانی شاخصه ها، نشان ها و عوارضی دارد. از جمله این نشان ها می توان به موارد زیر اشاره نمود:
-
نگاهی جزء نگر
-
منفعت طلبی سازمانی در مقابل منفعت طلبی برای همه (کشور/مردم/اسلام/…)
-
خیراندیشی سازمانی در مقابل خیراندیشی کشوری و جهانی
-
خودبینی سازمانی
-
حصر نمودن سرمایه های انسانی سازمانی
-
ضرر به منافع ملی به بهانه منافع شخصی و سازمانی و حزبی
-
محروم کردن دامنه بزرگتر از منافع عظیم تر برای حفظ منافع کوچک تر
-
و ….
عدم قبح منیت سازمانی
متاسفانه بر اساس ارزش های رواج یافته در جامعه، که از طرق مختلف نشر می یابد، اوّلاً چنین موضوعی مغفول مانده است. یعنی یک مدیر می گوید منیت بد است ولی اصلاً به ذهنش نمی رسد که پدیده ای تحت نام منیت سازمانی هم داریم. چه رسد به اینکه بگوید این پدیده ای مذموم است.
ضمن اینکه اگر بخواهیم اشاره ای به مدخل های این پدیده به جامعه باشیم باید از ترویج علوم انسانی غربی در دانشگاه ها و سازمان ها نام بریم، که خود مستلزم مقاله ای دیگر است.
…
به امید روزی که منیّت سازمانی نداشته باشیم.
انشاء الله