چهارشنبه 2 آبان 1403

مسئولان فرهنگی کشور از خواب بیدار شوند و عمل کنند!

رویش نیوز- پرونده بايد و نبايد هاي معاونت فرهنگي شهرداري اصفهان:  نکته ای که در انتخابات شورای شهر در خرداد 92 بیش از هرچیز خود را نشان می داد، توجه به مقوله فرهنگ و کار فرهنگی بود. مسئله ای که هم در بین نامزدها و گروه های مختلف و شعارهایشان هویدا بود و هم در مطالبات مردم و رای دهنگان. از این رو بر آن شدیم تا با انجام چند مصاحبه با مسئولین و برخی چهره های مطرح فرهنگی شهر، به چیستی و چگونگی فعالیت های فرهنگی توسط نهادهایی مانند شهرداری و شورای شهر بپردازیم. حدود فعالیت این نهاها، مسئولیت و وظایف معاونت فرهنگی شهرداری، نحوه تعامل با گروه ها و ارگان های فرهنگی سطح شهر و… از جمله مباحثی است که سعی شده است در این مصاحبه ها به آن ها پرادخته شود.

در ادامه مصاحبه رویش نیوز با آقای ماهرالنقش، از مدیران و فعالین فرهنگی اصفهان و مسئول سابق قرارگاه جنگ نرم استان آورده می شود:

بزرگان فرهنگی کشور بیایند و برای رضای خدا قرارگاه فرهنگ که مطالبه چندین ساله رهبرمعظم انقلاب در حوزه فرهنگ است را راه اندازی نمایند. تشکیل قرارگاه فرهنگ از سوی حضرت آقا هم حجت علمی، هم حجت عقلی، هم حجت قانونی و هم حجت شرعی است. درسطح شهر هم شهرداری ها باید مدل کوچک شده این طرح را با هم افزایی و هماهنگی مولفه های فرهنگی و مدیریتی شکل دهد.برای تحقق منویات و مطالبات رهبری رسانه ها هم ضعیف کرده اند،رسانه ها باید به دور از مصلحت اندیشی های نابجا مطالبه حضرت آقا را زنده کنند ، وظیفه ای را که حضرت آقا به شورای عالی انقلاب فرهنگی محول کردند و هنوز هیچ اقدام موثری برای آن انجام نشده ، وظیفه رسانه هاست که مطالبات آقا را به روزکنند که به فراموشی سپرده نشود. رهبری؛ بحث قرارگاه فرهنگ را با بصیرت مطرح کردند وقتی ایشان هر ساله به این مسئله تاکید می کنند نشان دهنده این است که مسئله قرارگاه فرهنگ ریشه ای است و رسانه ها در این زمینه کوتاهی کردند اما باید جبران کنند.

درحوزه فرهنگ به سراغ استاد  ماهرالنقش رفتیم که ایشان درباره مشکلات عدیده و راهکارهایی که می توان بخش فرهنگ اصفهان را تقویت کرد سخن گفتند.

 *استاد در آغاز بفرمایید؛ اولویت های نخست فرهنگی شهر اصفهان که باید توسط معاونت فرهنگی شهرداری به آن توجه شود چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم؛ مدیریت جامع فرهنگ مسئله ریشه داری است که اگر نگاه کلان به این موضوع داشته باشیم می توانیم بسیاری از مشکلات فرهنگی کشور و استان و شهر را حل کنیم و این نگاه سیستماتیک و کلان است که می تواند چاره ساز و راهگشا باشد. لذا همانطور که در مصاحبه مدیریت جامع فرهنگ بحث شد، دو معضل اصلی فرهنگ یکی از جنس موضوعات سیستمی و سخت است یعنی همان “مدیریت جامع فرهنگ“و دیگری از جنس موضوعات نرم است یعنی”سبک زندگی“است. همانطورکه مقام معظم رهبری در سفر به خراسان شمالی به این نکته اشاره داشتند که در حوزه سبک زندگی خوب کار نکردیم و ضعیف عمل کرده ایم و باید در این زمینه که ریشه و اصل و اساس تمدن اسلامی است ورود پیدا کنیم و چشم انداز مان را به سوی تمدن سازی اسلامی که مبتنی بر نگاه دینی است ببریم.

لذا اگر با این الگو وارد بحث شویم می توان در مقیاس کوچک تری در فرهنگ شهری و شهرداری وارد شویم. پس سوال این خواهد بود که ما در معاونت فرهنگی شهرداری اصفهان چه کارهایی باید انجام دهیم؟

پس با این مقدمه از نگاه مدیریت فرهنگی، وظیفه معاونت فرهنگی شهرداری ساماندهی و سازماندهی، برنامه ریزی ، پشتیبانی ، نظارت و کنترل ، ارزیابی و ارزشیابی موضوعات فرهنگی شهر خواهد بود. و به عبارتی نقش ستاد عالی فرهنگی شهر بر عهده این معاونت خواهد بود. سپس سوال دیگری مطرح می شود که موضوعات اولویت دار فرهنگی شهر چه خواهد بود؟ و جواب این است که سبک زندگی.

ما باید در حوزه های تولید دانش سبک زندگی والگو سازی آن، و توسعه رفتاری در سطح شهر عمل نماییم.

برای ان برنامه ریزی کنیم، از برنامه ها و کارهای در این جهت حمایت کنیم، مدل های سبک زندگی ایرانی و اسلامی رابه طور عملیاتی و کاربردی تعریف کنیم. مثلاً در حوزه ترافیک ، انضباط اجتماعی ، تعاملات فردی و اجتماعی، رزق حلال، حق الناس .

پس در حوزه سبک زندگی در شهر دو کار باید انجام داد. یکی تولید دانش و محتوا و الگوسازی در عرصه فرهنگ و سبک زندگی است؛ و دوم نشر این دانش تولید شده و الگوهای بدست آمده سبک زندگی در جامعه است، و آنقدر باید فرهنگ سازی کنیم تاملکه ذهن مردم شود.

همه این اوصاف نشان دهنده آن است که معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری اصفهان باید توجه هم زمان به دو دسته مولفه های ماتریسی داشته باشد. مولفه های مدیریتی و سیستمی؛ و مولفه های نرم افزاری در حوزه سبک زندگی.

یعنی ما باید برنامه ریزی کنیم در حوزه دانشی سبک زندگی، ما باید برنامه ریزی کنیم در حوزه فرهنگ سازی سبک زندگی، همینطور باید از این برنامه ها پشتیبانی کنیم تا به اجرا در آیند. لذا به جهت اینکه شهرداری دارای امکانات مالی خوبی در شهر است در باب فرهنگ می تواند با مدیریت در جاهایی که دارای اولویت است به خوبی وارد شود و برای ان بخشها هزینه کند.

این بحث کلانی است که بایدهای حوزه فرهنگی شهر را مشخص می کند.

 

*با تعاریف جامعی که ازمدیریت فرهنگی داشتید پس به نظر شما اولویت مهم معاونت فرهنگی باید سبک زندگی باشد؟

بله، البته در حوزه نرم افزاری توجه به سبک زندگی است ،اما برای اینکه از موضوع سبک زندگی خوب حمایت شود؛ باید مولفه های مدیریتی و سخت افزاری نیزدر کنارش وجود داشته باشد. پس ایجاد مدیریت جامع فرهنگ در درون شهرداری و نیز بیرون شهرداری، بین شهرداری و حدود 50 دستگاه فرهنگی موجود در شهر، خیریه ها، استانداری، و دیگر نهاد ها ضرورت می یابد. برای ایجاد این تعاملات شهرداری می تواند محور این کار در شهر قرار گیرد و با ایجاد هماهنگی و هم افزایی بین دستگاهها برای تحقق مدیریت فرهنگی درشهر اصفهان تلاش کند.

*بعضا مشاهده می کنیم برای کار های فرهنگی وقتی دستگاههای دولتی وارد کار می شوند بحث های سیاسی و فضاهای حاشیه ای ایجاد می شود برای مقابله با این برخوردها چه باید کرد؟

ما یک چشم انداز داریم که باید در معاونت فرهنگی شهرداری در این سمت و سو حرکت کند که محور کارهای فرهنگی شهر شود و یک وضع موجود داریم که وابسته به شرایط محیطی و محدودیت ها است. چنانچه فرمود: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها». ما هر چه می توانیم در این مسیر باید به پیش برویم. ضمن اینکه همه به این نکته توجه داشته باشیم، هم در شهرداری و هم در سایر دستگاهها، که به فرموده رهبر معظم انقلاب نگاه قومی و قبیله ای نداشته باشیم، این مسئله بسیارمهمی است. دراول انقلاب نیز نگاه های ناسیونالیستی و ملی گرایی وجود داشت ولی وقتی به جلو حرکت کردیم و در طول زمان این نگاه ها شکلش عوض شد و منطق و مبنا خودش را با نگاه های حزبی و سیاسی بروز داد و همانطور که اقا می فرمایند ما نباید نگاه های قومی قبیله ای داشته باشیم چرا که این آفت بزرگی برای دین و انقلاب است، به خصوص در حوزه فرهنگ . موضوع فرهنگی چیزی نیست که با نگاه محدود و تنگ نظرانه به آن نگاه کنیم .

نکته دیگر اینکه  شهرداری به جهت آنکه مدیریت شهر را بر عهده دارد و با مردم سر و کار دارد باید به فکر آرامش و آسایش مردم باشد، “آرامش” همان توجه به نیازهای روحی انسان و “آسایش” همان تامین نیازهای جسمی انسان است. یک انسان به هردو دسته نیاز محتاج است که با تامین این دو مقوله به آرامش و آسایش دست می یابد. پس در این میان شهرداری متولی هر دو حوزه است توجه کنیم که هدف ما ایجاد آرامش و آسایش در شهر است.

*از نگاه یک کارشناس فرهنگی به نظر شما درآرامش وآسایش شهرداری چقدر باید متولی باشد و چقدر باید برنامه ریزی کند؟ درکل سطح فعالیت های فرهنگی شهرداری باید تا چه سطحی باشد؟ به نظرشما شهرداری باید فعالیت های فرهنگی را پشتیبانی کند و یا واگذار نماید ؟

درکل تجربه های مدیریتی درحوزه فرهنگ نشان داده جاهایی موفق هستیم که کار را به مردم واگذار کنیم. مردم ما دارای فرهنگ دینی هستند از این رو ما باید کار را به متولیان فرهنگ دینی که شامل روحانیت و حوزه ها ی علمیه می شوند بسپاریم، رویکردی که هم اکنون شنیدم معاونت فرهنگی شهرداری به آن رسیده و آن واگذاری امور فرهنگی به مساجد است و در واقع مسجد محوری با این دیدگاه که محور مساجد هستند وعوامل هدایت آن روحانیون؛ اگر مدیریت فرهنگی به سمت مساجد برود در واقع همان نگاه کلان فرهنگی نهادینه می شود.

 ولی این نکته حائز اهمیت است، نقش شهرداری برای تشکیل یک اتاق فکر در سطح عالی و یک اتاق فکر برای اولویت سنجی برنامه های فرهنگی شهر و استفاده از نخبگان فرهنگی و با سلایق مختلف سیاسی در این اتاق فکر بی بدیل است. شهرداری باید نیاز سنجی های آموزشی و پژوهشی و اجرایی را اجرا و جمع اوری نماید و با مدل های علمی تصمیم گیری خبره اولویت ها را تعیین کند و بگوید که اولویت های فرهنگی شهر چیست؟ وقتی این ها انجام شد با برآورد هزینه ها و دیگرامکانات مورد نیاز برای رسیدن به برنامه های کلان قدم بر دارد.پس این می شود ساحت برنامه ریزی کلان، نیازسنجی، اولویت سنجی و رسیدن به مرحله پشتیبانی. اما آیا حالا خود شهرداری باید وارد اجرا شود؟ به نظر می رسد که اینجا دیگر در اکثر موارد خودش نباید وارد اجرا شود بلکه کار را به صف فرهنگی بسپارد. یعنی از طریق مساجد ، هیات های مذهبی ، کانون های فرهنگی و گروههای فرهنگی و … کارها را به اجرا رساند.در اینجا شهرداری بیشتر نقش هدایتی و نظارتی کلان را بر عهده دارد و اصل کار به مردم واگذار می شود. البته استثنائاتی هم دارد که شهرداری مجبور است راسا وارد شود که این بسیار محدود و کم است.

*فکر می کنید تفکیک برنامه ها به زیر بنایی و رو بنایی چگونه باید باشد ؟ آیا صرفا با ساخت فرهنگسرا ها می توان برای شهر فرهنگ سازی کرد؟

من فکر می کنم باید برنامه محور عمل کنیم. یعنی هدفی را برای خودمان تعیین کنیم، و بعد مشخص کنیم چه اقدامات نرم افزاری و سخت افزاری و مغز افزاری برای رسیدن به آن هدف نیاز هست. آنگاه ببینیم که چقدر باید درزیر ساخت ها و چقدر در مسائل خرد باید هزینه کنیم . مثلا دررزق حلال که از ریشه های فرهنگی است چقدربه این موضوع باید توجه شود؟ چیزی که امام حسین (ع)در روزعاشورا به دشمنان خود فرمودند. وقتی در مقابل فرمایشات امام هلهله می کردند و سخنان امام در آنان اثری نداشت، فرمودند شکم های شما از حرام پر شده است«مُلِئَت بُطُونُکُم مِنَ الحَرامِ». پس یکی از کارهای اولویت دار شهرداری می تواند موضوع رزق حلال باشد؛ یا توجه به بحث حق الناس، که خداوند در روز جزا ممکن است از حق الله بگذرد، اما از حق الناس نمی گذرد. حتی شهید با آن مقامات عالی که دارد، خدا از حق مردم نمی گذرد.

یا مثلا بحث انضباط اجتماعی، ما اگر بخواهیم به آن آیه «ولاتقربوا حدود الله» عمل کنیم، یعنی به مرزهایی که خدا تعیین کرده نزدیک نشویم، باید به مردم بیاموزیم که انضباط داشته باشند. لذا یکی از مصادیقش انضباط اجتماعی است، یکی دیگرش انضباط فردی است. و لذا یکی از مصادیق انضباط اجتماعی فرهنگ ترافیک است، که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی برآن تاکید کرده اند پس نشان می دهد این مسئله مهم است. بعضی ممکن است بگویند ترافیک چه ربطی به فرهنگ دارد؟ نه این موضوع به همین دلیل دقیقا به فرهنگ ربط دارد. برای همین حضرت آقا به عنوان فرمانده حوزه فرهنگ کشور به عالی ترین جایگاه فرهنگی کشور یعنی همان شورای عالی انقلاب فرهنگی –یا همان قرارگاه فرهنگی کشور که هنوز بعد از 10 سال از دستور آقا برای راه اندازی آن هنوز کاری نشده و بر روی زمین مانده – می گویند باید روی مسئله فرهنگ ترافیک کار کنید. چرا؟ چون انضباط اجتماعی را افزایش می دهد، و اگر ما بتوانیم انضباط اجتماعی را افزایش دهیم بسیاری از مشکلات مان حل می شود. مشکل مان در انتخابات حل می شود، مشکل مان در ترافیک حل می شود، مشکل مان در تدینمان حل می شود، چون یاد می گیریم «ولاتقربوا حدود الله» را هم عمل کنیم. پس این ها ریشه است.

حالا فرض کنید معاونت فرهنگی شهرداری به این نتیجه رسید که این ها اولویت هایش هست. حالا باید چکار کند؟ باید یک قسمت را فعال کند برای تولید دانش در این زمینه ها. یک قسمت را فعال کند تا راهکارهای عملیاتی و الگوها را آماده کند. مثلا در رزق حلال چکار کنیم؟ درباره فقه مشاغل چکار کنیم؟ کاری که در قرارگاه فرهنگ برای 100 شغل کار شد و تولید دانش شد.

حالا وقتی این اتفاق افتاد باید بیاید و آن را نشر دهد، پس سوال می شود چگونه نشرش دهد؟ وقتی این اتفاق افتاد شهرداری با اختیاراتی که دارد و مجوزهایی که به مشاغل مختلف می دهد می تواند ضمن فرهنگ سازی که می کند این ها را استاندارد اجباری کند. یعنی هم الگو سازی و فرهنگ سازی کند و هم استانداردها را به مرحله اجرا در آورد. به طور مثال وقتی فقه شغل یک راننده تاکسی را استخراج نمود، هم فرهنگ سازی کند و هم معاونت فرهنگی بیاید تعدادی استاندارد اجباری به عنوان الزامات یک راننده تاکسی وضع نماید. پس مسئله آموزش آنها مطرح می شود، بحث اجرای دقیق آنها و نظارت بر ایشان مطرح می شود. پس دوباره می رسیم به همان مولفه های مدیریتی.

*در حال حاضر گزارش های فرهنگی شهر ما شده آمار از تاسیس فرهنگسرا ها ؛آیا به نظر شما کارکرد این مراکز نیز باید لحاظ شود ؟

در ارزیابی یک سازمان دو مفهوم مهم وجود دارد: یکی کارایی و دیگری اثر بخشی. کارایی یعنی مجموعه فعالیت هایی که در درون سازمان انجام می شود به نحو مطلوب انجام شود. اما بعد باید دید این عملکرد چقدر اثربخشی و خروجی داشته است. چقدر اهداف سیستم محقق شده است؟ مثلا بهداری می خواهد برای مقابله با مالاریا منطقه ای را واکسیناسیون کند. اگر همه مخاطبانش را خوب شناخت، واکسن مناسب تهیه کرد، به طور صحیح مردم را واکسن زد؛ می گوییم کارآیی بهداری خوب بوده است. ولی بعدا باید ببینیم اثربخشی آن هم خوب بوده یا نه؟ آیا مالاریا بالاخره ریشه کن شد یا نه؟ بعضی ها هم می گویند اثر بخشی یعنی انجام کارهای درست و کارایی یعنی انجام درست کارها.

ما در حوزه فرهنگ نیز به جدیت با این موضوع و چالش مواجهیم. بعضی جاها خیلی کار می کنیم ولی به اثربخشی آن توجه نمی کنیم، که این یک ضعف بزرگ است!

*به نظر شما نحوه تعامل شهرداری بادستگاههای دولتی چگونه باید باشد که با تعامل کارها پیش رود؟

متاسفانه در کشورما قرار گاه فرهنگ که آقا فرمودند وجود ندارد و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 10 سال است به وظیفه خطیری که بر عهده دارند و حضرت آقا به ایشان محول کرده اند را انجام نداده اند؛ فلذا این مهم در شهر ها هم تشکیل نشده است. در سال های قبل این قرار گاه به شکل محدود در اصفهان تشکیل شد اما به دلیل نگاه های تنگ نظرانه سیاسی متوقف شد، تجربه ای نیز در گیلان بود که آن هم به همین سرنوشت دچار شد.

لذا روشی که میشود الان عمل کرد این است که با کدخدا منشی کار را پیش برد، یعنی احساس نیاز ایجاد شود. ما در تجربه های قبلی وقتی صحبت می کردیم چون اکثر اینها دغدغه فرهنگ دارند و انسان های خوبی هستند، زمینه اجرای کار بسیار بود.

پس شهرداری کدخدا منشانه به میدان بیاید و در تبیین و تعریف برنامه ها و منابع ایجاد همکاری و هم افزایی نماید. اگر از این زاویه شهرداری وارد شود کار جواب میدهد ولی اگر موضع تحکم و ریاست و قیم مابانه وارد شود؛ احتمال اثربخشی اش خیلی کم می شود. ولی اگر شهرداری از موضع تواضع و همکاری و همیاری و تعاون وارد شود، چنین موضوعی محقق می شود. در حقیقت یک قرار گاه فرهنگ محدود در شهر شکل می گیرد و انشاء الله جواب می دهد؛ و امیدواریم روزی شورای عالی انقلاب فرهنگی ازخواب بیدار شود.

*تعامل با گروههای فرهنگی از دیگر بخش های فعالیت های شهرداری است ؟ فضای کمک های نقدی شهرداری به مراکز فرهنگی باید چگونه باشد آیا نوع شیوه کمک کردن درست است ؟

این یکی از مباحث زیر لایه ای است که بستگی به شرایط و مصادیق و موقعیت دارد. من فکر می کنم اگر مدیریت جامع و کلان نگر داشته باشیم و همه مولفه ها و اهداف را در نظر بگیریم؛ در حوزه تولید دانش سبک زندگی و نشر آن، همه این ها حل می شود و مشخص می شود نوع تعامل ما با مراکز فرهنگی چگونه باید باشد.

*به نظر شما در بحث معاونت فرهنگی و لایه های دستگاههای فرهنگی و شهرداری بحث هایی که مغفول مانده وباید به آن توجه شود چیست؟

در این زمینه حضور ذهن ندارم، اما چیزی که به ان معتقدم همان بحث اصلی در زمینه مدیریت فرهنگ است. این که کجا هستیم و کجا میخواهیم برویم و در راستای آن هدف کلان کار انجام دهیم. مثلا در چشم انداز 1404 قرار است اصفهان به شهر برتردر حوزه فرهنگ در کشور و یا حتی سطح عالی تر در منطقه تبدیل شود، حالا در راستای این چشم انداز باید گام های مشخصی در حوزه فرهنگ تعریف شود که شورای شهرو شهرداری آن را تعریف می کنند.البته کارهایی انجام شده که نقدهایی هم به آنها وارد است.

نگاه کلان نگر به ما می گوید که هدف غایی را مشخص کن، بعد در آن جهت حرکت کن و مراقب باش از هدف منحرف نشوی، سپس گام ها را مشخص کن و در قالب برنامه های سالانه تعریف نما.

فلذا باید هدف ها را مشخص کنیم و در 12 سالی که تا 1404 مانده، 12 برنامه سالانه اصولی تدوین کنیم، به گونه ای که در هر سال به اهداف آن برنامه ها در حوزه های مختلف برسیم. اگر اینگونه نگاه کردیم می توانیم کارهای مغفول مانده را مشخص نماییم.

به نظر بنده توجه جدی به موضوع سبک زندگی باید تابلوی اصلی معاونت فرهنگی شهرداری اصفهان باشد. یعنی در این زمینه تولید دانش، الگو سازی و فرهنگ سازی کند؛ که هم آسایش به مردم می دهد و هم آرامش.

* تعامل شهرداری در راستای تشکیل اتاق فکر با نخبگان چگونه باید باشد؟

در حدیث آمده است ؛کسی که با دیگران مشورت می کند از چند عقل استفاده می کند، از همه تجربیات آنها بهره می برد، بنابراین ضریب خطایش پایین می آید. در نتیجه معاونت فرهنگی شهرداری هم در راستای ماموریت های تعریف شده اش باید تیم فکری تشکیل دهد؛باید از حوزه های مختلف، نخبگان و مدیران فرهنگی از جناح های مختلف در این اتاق فکر حضور داشته باشند. برای تعیین دایره انتخاب مان هم باید به تعریف خودی و غیر خودی که اقا فرمودند، متمسک شویم. کسانی که نظام را قبول دارند و دلشان برای نظام می سوزد را به خدمت بگیریم. حال ممکن است با جناح های سیاسی ما یکی نباشد، این مهم نیست، چرا باید خودمان را محدود و محروم کنیم از دریافت نظرات ایشان؟ البته بدیهی است کسانی که مخالف نظام هستند، در فتنه 88 نقش داشته اند اصلا نباید در این ساحت ها وارد شوند. باید با دقت به این مسائل توجه کرد.

*یکی از گام هایی که برای سبک زندگی نیاز است نشر دانش است اگر از مردم بپرسیم مولفه هایی را در باب سبک زندگی معرفی کنند آیا الگوهایی که بعضا از سوی ان ها معرفی می شود مغایر با فرهنگ وسبک زندگی اسلامی نیست ؟چگونه باید این ذائقه ها را حل کنیم؟

روش دشمن برای تغییر ذائقه ها جنگ نرم است ، دشمن با استفاده از روش استدراج، قطره قطره بر یک سنگ مستحکم چکیده و آن را دو نیم می کند، آن ها قصد دارند سبک زندگی آمریکایی را در بین خانواده های ایرانی ترویج دهند تا رابطه های متدینانه بین خانواده ها را به رابطه ای بی مبنا تبدیل کنند، جوانان سخت کوش و پر تلاش را به جوانانی شهوت ران و ناامید تبدیل نمایند.

دشمن از این روش استفاده میکند و یک هدف کلان دارد تا ارزش ها و نگرش های مردم ما را تغییر دهد. آنها دریافته اند که نقاط قوت ما سه رکن اصلی دارد و آن را هدف گرفته اند؛ و آن سه شامل رهبری، امت و اسلام است. اینها سه رکن اصلی بقای این نظام است که در سرنگونی شاه و پیروزی انقلاب، در دفاع مقدس با همین سه رکن پیروز شدیم و در جنگ نرم نیز با همین سه رکن ایستاده ایم. بنابراین همین سه رکن مورد تهاجم بی سابقه دشمن است. ولایت فقیه، ولی فقیه، تدین مردم، اصالت دین، خرافه پروری، تفرقه اندازی بین قومیت ها مذاهب و … . ابزار این کار نیز هنر، صنایع و محصولات فرهنگی است. مانند شبکه های ماهواره ای، فیلم های سینمایی وماهوارهای، کتب ضاله.

لذا دشمن از روش استدراج در جهت باطل خود استفاده می کند، اما ما باید از این روش در جهت تغییر مثبت ذائقه ها استفاده کنیم. ما نباید بگذاریم این تفرقه های فرهنگی دربین اقشارمختلف مردم ، مبانی دینی و تدین ما را زیر سوال ببرد. برای مقابله فرهنگی نمی شود با روشها و حرکت های تند عمل نمود. این ها در فرهنگ جواب نمیدهد. مردم خودشان باید به یک باور برسند، مردم رانمی توان اجبار کرد که این گونه فکر کنند یا آن گونه فکر نکنند، مردم باید خودشان به نتیجه برسند؛ لذا برای رسیدن به این مرحله تفکر، تامل، صبر، مدارا، محبت نیاز است تا آرام آرام ذائقه های تغییر کرده به ذائقه اصلی شان برگردد. فرهنگ چیز اجباری نیست مردم ما متدین و خوب هستند ولی تهاجمات بی تاثیر نبوده است. لذا این کار برنامه ریزی و مدیریت می خواهد.

البته باید توجه داشت که این معنایش عدم جلوگیری قاطعانه از ایجاد محیط ناسالم و نا امن برای روح و فکر جامعه نیست. نمی شود گذاشت ویروس کشنده ای را نشر دهند و بگوییم مدارا کنیم. اینجا برخورد و قاطعیت با عوامل دشمن لازم است. چنانچه خداوند هم می فرماید:

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ

لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ

وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ

وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ»[1]

یعنی در کنار ارسال رسل و انزال کتب و اقامه میزان و ارائه بینات و استدلال، برای اقامه قسط و یاری دین خدا نیاز به آهن و قدرت و شدت است.

* در پایان از حوصله ای که برای اختصاص این مصاحبه به خرج دادید تشکر و قدردانی می نمایم و اگر نکته ای که باید به ان اشاره می شد ولی در بحث ما مغفول ماند را بفرمایید؟

یک خواهش دارم از دودسته. اولا از بزرگان فرهنگی شهر و استان که بیایند و برای رضای خدا قرار گاه فرهنگ که مطالبه ده ساله رهبر معظم انقلاب درحوزه فرهنگ است را راه اندازی نمایند. فعلا در حد استانی شکل دهند، که هم حجت عقلی ، هم حجت شرعی ، هم حجت قانونی و هم حجت علمی دارد. بزرگان بیایند این کار را در سطح استانی شکل دهند. درسطح شهرهم شهرداری ها بیاید مدل کوچک شده این طرح را با هماهنگی و هم افزایی بین همه ارکان فرهنگی شکل دهند و در این راستا به همه مولفه های فرهنگی و همه مولفه های مدیریتی توجه شود.

خواهش دوم من از رسانه هاست که در بحث مطالبه رهبری بسیار کوتاهی کرده اند. رسانه ها قدرت زیادی در کشور دارند و میتوانند به دور از مصلحت اندیشی های نا بجا و نگاه های قومی قبیله ای مطالبه حضرت آقا در زمینه فرهنگ و قرارگاه فرهنگ را زنده کنند.

چرا رسانه ها وظیفه شان در این باره انجام نمی دهند؟ وظیفه کیست که آقا را از این حالت تک صدایی خارج کند؟ آیا رسانه ها وظیفه ای برای محقق نمودن مطالبات آقا ندارند؟ به خصوص رسانه هایی که خود را اصولگرا نام نهاده اند و خود را در خط ولایت و رهبری می دانند.

به نظر می رسد وظیفه رسانه هاست که مطالبات آقا را به روزکنند تا به فراموشی سپرده نشود. رسانه ها هستند که باید برای این موضوع کار کنند.

آقا بحث قرارگاه فرهنگ را با بصیرتی استراتژیک مطرح نموده اند. وقتی ایشان هر سال به این مسئله تاکید می کنند نشان دهنده این است که مسئله ای ریشه ای است و قطعا رسانه ها در این زمینه کوتاهی کرده اند که باید جبران کنند.

در آخر برای شما و همه مردم خوب کشورمان و علما و مراجع و فرهیختگان حوزه و دانشگاه و رهبری معظم انقلاب (مد ظله العالی) آرزوی توفیق و بهروزی و موفقیت دارم.

 به نقل از رویش نیوز:

http://rooyeshnews.com/headlines/cultural/70649-3930221054249.html


[1]قرآن کریم، سوره الحديد، آیه 25

همچنین ببینید

مناجات و دعاهای قرآنی

مناجات و دعاهای قرآنی

یکی از فنون مهم در مقابله با فنون شیطان، «دعا و مناجات» است! و سالک …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *