صراط مستقيم واحد است و سبل سلام متعدد.
متنی را که در ادامه ملاحظه می فرمایید از سایت حضرت علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدسسره نقل شده است. چند نکته قابل عرض اینکه:
1- راههاي بسوي خدا بسيار است؛ ولي صراط مستقيم تنها يكي است
2- کوتاهترین راه بین بنده و خدا، صراط مستقيم است
3- تمام راههای بسوی خدا، به مقدار نزديك بودنش به راه مستقيم، از صراط مستقيم بهره دارند.
4- به عبارتی میزان بهره ما ازصراط مستقیم بر اساس معادله زیر محاسبه می شود.
بهره ما از صراط مستقیم = (Seraat Vector) * cos (زاویه انحراف از صراط)
که در تصویر ارائه شده در متن به خوبی ملاحظه می شود.
———————————————————————————————–
اصل متن:
ملاحظه ميشود كه سبل (يعني راه) به صيغه جمع آمده است، يعني براي وصول به خدا و كسب مقام تقرّب و خلوص خداوند راههائي وجود دارد؛ امّا صراط مستقيم واحد است و نميتواند بيش از يكي باشد.
اهْدِنَا الصِّرَ’طَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَ’طَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ.[5]
«راه مستقيم را به ما نشان بده و ما را به آن راه هدايت كن! راه كساني كه بر ايشان نعمت عنايت نمودي!»
وَ إِذًا لَّاتَيْنَـٰهُم مِّن لَّدُنَّآ أَجْرًا عَظِيمًا وَ لَهَدَيْنَهُمْ صِرَ’طًا مُّسْتَقِيمًا[6].
كساني كه تسليم محض خدا و رسول خدا باشند و در برابر فرامين خدا چون و چرا نداشته باشند و نسبت به مواعظ و اندرزهاي حقّ مطيع محض باشند، اين امر براي آنان پسنديده و اختيار شده است و موجب قدم راسخ و گام راستين ميباشند؛ و در نتيجه از جانب خدا به آنان اجري عظيمي خواهد رسيد، و در صراط مستقيم خداوند هدايتشان خواهد فرمود.
در قرآن مجيد صراط مستقيم در سي و سه مورد آمده است، به لفظ مستقيم فقط؛ و در همه جا به لفظ واحد آمده است؛ و اصولاً در قرآن صراط به صيغه جمع مانند صُرُط نيامده است.
و امّا سبيل به صيغه جمع زياد آمده است؛ مانند:
يَهْدِي بِهِ اللَهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَ’نَهُ و سُبُلَ السَّلَـٰمِ.[7]
«خداوند بواسطه قرآن كريم كساني را كه از مقام رضاي خدا پيروي كنند به سبل سلام هدايت ميكند.»
ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَ’تِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكَ ذُلُلاً. [8]
«(خداوند به زنبور عسل وحي فرستاد كه…) سپس از تمام ثمرات بخور و راههاي پروردگارت را به حال تسليم و انقياد و مذلّت بپيما!»
وَ مَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَی اللَهِ وَ قَدْ هَدَ’نَا سُبُلَنَا. [9]
«(پيامبران در پاسخ طواغيت و مستكبران جهان گفتند:) چرا ما بر خداي خودمان توكّل ننمائيم و امور خود را به او نسپاريم در حاليكه او راههاي ما را بسوي مقام قرب خود به ما هدايت كرد.»
و از اينجا استفاده ميشود كه راههاي بسوي خدا بسيار است؛ ولي صراط مستقيم تنها يكي است و تمام اين راهها به مقدار نزديك بودنش به راه مستقيمي كه اقصر فاصله بين بنده و بين خداست، از صراط مستقيم بهره دارند.
پس هر چه زاويۀ انحراف آن سبل از راه راست تصوّري و توهّمي كه بين اين دو نقطه است بيشتر باشد، بهرۀ آن سبل از صراط مستقيم كمتر؛ و هر چه زاويه انحرافشان كمتر باشد بهرهشان از صراط مستقيم بيشتر است.
باري انسان در دنيا قدم ميگذارد، خواه از مكتب انبياء استفاده كند و يا نكند، سير خود را در دنيا ميكند و ميميرد و در باطنش راهي داشته است كه به تربيت انبياء به كمال و تمام رسيده و يا نرسيده است؛ بالاخره در باطن خود پيوسته حركت و سيري داشته است. در اين حقيقت كه شكّي نيست.
اين راهي كه انسان در دنيا بسوي خدا داشته است، در عالم قيامت ظهور و بروزي دارد. چون سابقاً دانستيم كه تمام موجودات و افعال اين عالم مادّه و طبع و عالم مُلك و شهادت، در آن عالم غيب و ملكوت يك صورت ملكوتي دارند. يكي از چيزهائي كه در اينجا صورت مُلكي دارد همين سير نفساني انسان است رو به مبدأ خود كه در آنجا صورت ملكوتيش همان صراط است.
و شكّي نيست كه اين صراط را انسان در دنيا داشته است. و چون هر كس در دنيا يك صراط دارد، در آخرت هم همان صراط را به صورت ملكوتي آن عالم دارد. و صراط دنيا كه در عالم طبع و مادّه، در عالم شهوت، در عالم غضب، در عالم اوهام و اعتباريّات، دنيا را اداره ميكند، و روي امور اعتباريّه پيوند ميدهد و موجودات متفرّق را بر اساس همين اعتبار به هم متّصل ميكند، بايد در قيامت صورت ملكوتي كه بروز صورت مُلكي است داشته باشد.
بنابراين تمام افراد بشر كه در دنيا آمدند و از دنيا ميروند؛ اصل ظهور و بروز دنيا در قيامت، جهنّم است، و راهي كه انسان از دنيا به بهشت دارد صراطي است در جهنّم كه بايد از آن عبور كند و به بهشت برسد.
چون هر چيزي كه انسان را از خدا دور كند جهنّم است. مراد از دنيا زندگي كردن بر روي زمين نيست، بلكه زندگي كردن در عالم تعلّقات است. هر فردي كه در دنيا ميآيد تعلّقاتي پيدا ميكند؛ ظهور و بروز اين تعلّقات جدا كنند و غافل كنندۀ از خدا در آخرت، جهنّم است.
—————-
[5] ـ آيه 6 و صدر آيه 7، از سورۀ 1: الفاتحة
[6] ـ آيه 67 و 68، از سورۀ 4: النّسآء
[7] ـ صدر آيه 16، از سورۀ 5: المآئدة
[8] ـ صدر آيه 69، از سورۀ 16: النّحل
[9] ـ صدر آيه 12، از سورۀ 14: إبراهيم
منبع:
پایگاه علوم و معارف اسلام، حاوي مجموعه تاليفات حضرت علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدسسره
معاد شناسی جلد هشتم، صفحه 19 تا 22
http://www.maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/maadshenasi/maad8/maad8.1.htm#_Toc70146594