1-2-2- رسالت و فلسفه وجودی ابلیس چیست؟
یکی از مباحث مهم در شیطان شناسی موضوع رسالت و فلسفه وجودی ابلیس است؛ که اولاً بدانیم نقش او در عالم هستی چیست؛ به طور خلاصه رسالت ابلیس چنین است:
بکارگیری همه روشها، تکنیکها و ابزارهای ممکن
و زمینهسازی برای گمراهی و اضلال بشریت
و ایفای نقش ابزاری برای اخذ امتحان از انسانها
و جداکننده انسانهای مؤمن از کافر و شکور از کفور
و زمینهسازی برای به کمال رساندن سعادت و شقاوت در آنها؛
و نهایتاً به فعلیت رساندن اختیار و انتخاب انسان (بین خیر و شر)
و تکمیل زنجیره آزادی، اختیار، تکلیف، مسئولیت و انتخاب بین خیر و شر
نکته: بر اساس آنچه در بحث قلمرو مخاطبان ابلیس بیان داشتهایم؛ اجنه نیز در دامنه شمول عملیات فریب ابلیس قرار دارند؛ اما به دلیل عدم اولویت موضوع جن برای ما، در این متن اشارهای به موضوع عملیات ابلیس بر اجنه نکردهایم.
1-2-3- بیانیه مأموریت ابلیس چیست؟
با این مقدمه ابتدا به سراغ تبیین ابعاد مختلف بیانیه مأموریت ابلیس (دامنه و قلمرو زمانی، مکانی و جغرافیایی، مخاطبان، تکنیکها و روشها، فلسفه وجودی، ویژگیهای ممتاز) میرویم.
1-2-3-1- قلمرو جغرافیایی
در تبیین مأموریت ابلیس باید قلمرو جغرافیایی فعالیتهای او را بشناسیم. به طور خلاصه میتوان گفت قلمرو جغرافیایی مأموریت ابلیس همه عالم هستی است؛ منهای آسمانهای یکم تا هفتم؛ یعنی ابلیس در همه عالم هستی قدرت و اجازه حضور و وسوسه و پلیدی دارد؛ الا آسمانهای یکم تا هفتم که پس از بعثت رسول رحمت9از آنها منع شد.
1-2-3-2- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی عملیات ابلیس دلها و قلبهای بنیآدم است و تلاش دارد تا ادراک آدمی از محیط را با زینت دادن و وسوسه و … تغییر دهد.
1-2-3-3- قلمرو زمانی
ابتدای قلمرو زمانی مأموریت ابلیس زمان خلقت حضرت آدم است و انتهای این قلمرو زمانی مورد اختلاف است؛ ممکن است «روز ظهور مهدىQ» و یا «روز رجعت» و یا «روز قیامت» باشد.
1-2-3-4- قلمرو مخاطبان
- خلاصه بحثمان درباره دامنه و قلمرو مخاطبان ابلیس چنین شد که ابلیس همه را وسوسه میکند (اعم از خوب و بد، زن و مرد، پیامبر و غیر آن، انس و جن) اما دامنه نفوذش همه نیستند. دامنه اثرگذاریاش فقط بر کسانی است که شیطان را ولی خود میگیرند و نیز بر مشرکین؛ کسانى که خودشان با پاى خود به دنبال شیطان به دنبالش به راه بیفتند!
- اما آن عده قلیل که شیطان بر آنها نفوذی ندارد کسی نیستند بهجز مخلصین، پیامبران و مؤمنان متوکل؛ البته ابلیس فقط میتواند جسم ایشان را آزار و اذیت کند؛ فلذا «تصرف شیطان در نفوس انبیاء: محال است».
1-2-3-5- شیطان چقدر و تا کجا در دشمنی با انسان استوار است؟
ابلیس لعین تا رساندن انسان به سر حد ناسپاسی و کفر، او را رها نمیسازد و همواره به دنبال راهی برای نفوذ و فریب و اغوای بشر است.
1-2-3-6- خدمات و برکات! ابلیس
خدماتی که ابلیس به نظام خلقت مینماید – جدای از خباثتی که در حق خود، یارانش و پیروانش مرتکب میشود – به شرح موارد زیر است:
- زمینه بروز اختیار و انتخاب انسان (بین خیر و شر) را فراهم مینماید.
- زمینه امتحان انسان را فراهم مینماید.
- در مسیر سیر از نقص به کمال انسان و تکامل او یاری میرساند.
- زمینهسازی برای تحقق نظام احسن میکند.
1-2-3-7- تکنیکها و روشها
ابلیس برای نیل به اهداف تعریفشدهاش از روشها و فنون متنوعی بهرهبرداری مینماید که در فصل سوم به تفصیل به آن پرداختهایم.
1-2-3-8- ویژگیهای ممتاز
ابلیس دارای ویژگیهای ممتاز و بعضاً منحصربهفردی از جمله موارد زیر است که قدرت و تواناییهایش را زیاد میکند.
- علم به درون ذهن انسانها
- قدرت تسویل و تزیین
- قدرت تجسم و تصویرسازی برای انسان
- قدرت پنهان ماندن از دید انسان
1-2-3-9- بیانیه مأموریت ابلیس
بر اساس مقدماتی که بیان شده، بیانیه مأموریت ابلیس به شرح زیر تبیین میشود.
ابلیس موجودی است از جن؛ که مطرود و ملعون درگاه الهی است و پنهان، مختار، مکلف، محشور شونده، سرکش، شرور و عصیانگر، اغوا شده، ملعون، مطرود، مهلت خواه، پلید، ستمکار، آمِر به منکر، پَست و حقیر و بی خیر و برکت؛ که به لحاظ اعتقاداتی خدا باور و خدا ترس، معاد باور، کافر و نژادپرست است و به لحاظ اخلاقی متکبر و مستکبر، حسود، خود برتر بین، عهدشکن و حیلهگر، دروغگو، فریبکار و منافق، قیاس کننده، توجیهکننده، ناسپاس، لجوج و نقشهکش هست؛ و در رفتار متمرد، دشمنی کننده، فاسق، حیلهکننده، کمین کننده، اغواگر، وسوسهگر، زینت کننده، دعوتکننده، تحریککننده، گمراهکننده، عریان کننده، خوارکننده و منتقم است؛ که با اذن خداوند حکیم و بر اساس تکبر و حسادتش به آدم و در جهت انتقامگیری از بشریت و تبدیل انسان شکور به کفور و البته ایجاد زمینه برای رشد و تعالی آنها و در راستای تحقق نظام احسنِ هستی؛ تا «روز معلوم» به انجام وظائف ذیل همت گمارده است.
- شناسایی، تربیت و بهکارگیری سرمایههای انسانی و جنی در حوزهی گمراهسازی بنیآدم و جنیان
- راهبری شیاطین انس و جن برای گمراه نمودن بنیآدم و جنیان
- یارگیری و تربیت انسانها و اجنه شیطان صفت برای ایجاد جبهه متحد بر علیه بنیآدم و جنیان
- تبدیل ارزشها و هنجارهای الهی به شیطانی
- امر به منکر و نهی از معروف
- ترویج رفتارهای شیطانی
- تلاش مؤثر در تحقق همافزایی شیاطین انسی و جنی
مزیت رقابتی ابلیس، علم به درون ذهن انسانها، قدرت تسویل و تزیین، قدرت تجسم و تصویرسازی برای انسان و قدرت پنهان ماندن از دید انسانها است.
باید دانست رسالت اصلی ابلیس به شرح موارد زیر است:
- بکارگیری همه روشها، تکنیکها و ابزارهای ممکن و زمینهسازی برای گمراهی و اضلال بشریت
- و ایفای نقش ابزاری برای اخذ امتحان از انسانها
- و جداکننده انسانهای مؤمن از کافر و شکور از کفور و زمینهسازی برای به کمال رساندن سعادت و شقاوت در آنها؛
- و نهایتاً به فعلیت رساندن اختیار و انتخاب انسان (بین خیر و شر)
- و تکمیل زنجیره آزادی، اختیار، تکلیف، مسئولیت و انتخاب بین خیر و شر
1-2-4- چشمانداز ابلیس
چشمانداز شیطان در افق «وقت معلوم» آن است که
«انسان ناسپاسی خدا را کند»
سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مىروم؛ و بیشتر آنها را شكرگزار نخواهى یافت!
1-2-5- اهداف ابلیس
اهداف ابلیس مشتمل بر موارد زیر است.
- انسان را کافر[3] کند.
- انسان را مشرک[4] کند.
- انسان را منافق[5] کند.
- انسان را مرتد[6] کند.
- انسان را ظالم[7] کند.
- انسان را از راه راست منحرف کند.
- انسان را غافل و از ذکر و یاد خدا باز دارد[8].
- انسان را به نافرمانی[9] از خدا برساند.
- انسان را بی هدف و سرگردان (غاوی)[10] و [11] نماید.
- انسان را گمراه (ضال)[12] کند.
- انسان را خوار و ذلیل[13] کند.
- انسان را رسوا نماید.
- انسان را عریان[14] کند.
- انسان را شقی[15] نماید.
- انسان را دوزخی[16] کند.
- به انسان افسار[17] بزند و او را فرمانبردار[18] و [19] خودش نماید.
- از بنیآدم انتقام[20] بگیرد.
- انسان را اذیت و آزار[21] کند.
- سهم معینی از بندگان خدا را جذب کند[22].
خلاصه آنکه هدف ابلیس تبدیل انسان به موجودی کافر، مشرک، منافق، مرتد، ظالم، منحرف، نافرمان، بیهدف و سرگردان، گمراه، خوار و ذلیل، شقی، دوزخی و افسار زده است و نهایتاً چنین انسانی از منظر شیطان، «ناسپاس» نامیده میشود. او همچنین میخواهد تا از بنیآدم انتقام بگیرد و آزار و اذیت نماید و خلاصه سهم معینی از بندگان خدا را جذب راه خودش کند.
نکته: فرق اساسی ضلالت و غوایت این است: ضالّ آن کسی است که راه نمیداند، غاوی آن کسی است که هدف ندارد، کجا برود؟ کجایی است؟ چه کار میخواهد بکند؟ ابلیس این دو تا دام را در مسیر زندگی جامعه قرار داده است که «وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ»[23]، «وَ لَأُغْوِينَّهُمْ»[24]، این «لَأُمَنِّينَّهُمْ»[25] و «لَأُزَينَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ»[26]، همه اینها مقدمه است برای این دو خطر. یکی اینکه من اینها را از راه به در میبرم؛ دیگر اینکه اوّل نمیگذارم که اینها هدفمند بشوند، بدانند کجا میخواهند بروند. اگر هم تازه هدف را تشخیص بدهند من نمیگذارم راه را ادامه بدهند. آن بیراهه رفتن را میگویند ضلالت، بیمقصد بودن را میگویند غوایت. بعضیها اصلاً نمیدانند که برای چه خلق شدند و چه کار میخواهند بکنند؟ اینها غاویاند؛ یعنی بیهدف هستند. برخیها هدف دارند، ولی نمیدانند راه کجاست و از چه راهی میخواهند به مقصد برسند. خدای سبحان سوگند یاد کرد که وجود مبارک پیغمبر(عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) هم هدف را میشناسد و هدفی است و هم راه را میداند و طی طریق میکند، «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ»، پس راه را بلد است، «وَ ما غَوي» هدف دارد. اگر رهبری هدفمند باشد، راهشناس باشد، راهرو باشد، راهنما باشد، باید از او پیروی کرد. با سوگند این دو اصل را تثبیت کرده است: «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوي»[27]. [22]
1-2-6- سیاستهای ابلیس
سیاستهای ابلیس به شرح موارد زیر هست.
- بکارگیری سیاست گام به گام
- بکارگیری سیاست استدراج
- عزم و همت زیاد در اجرای امور
- جدیت و قاطعیت در فتنهگری و دشمنی با انسان
- سرعت و دقت بالا در اجرای امور
- پیگیری، مداومت و استمرار در امور
- تلاش و هجوم همهجانبه و فراگیر برای اضلال بشر
- هجوم فردی، دوتایی و جمعی
- تازیدن بیرحمانه سواره و پیاده بر بنیآدم
- استفاده از هر وسیله و روشی و فردی برای دستیابی به اهداف
- بهرهبرداری از همه توان بالقوه و بالفعل موجود در جبهه طاغوت
- تقویت و حمایت تمام عیار از جبهه طاغوت
- اتحاد با همه پلیدهای عالم برای رسیدن به اهداف
- رعایت کلیه اصول و روشهای ممکن برای انحراف بشر
- رعایت اولویتها در انحراف بشر
- ایجاد محیطی ناامن، وهم آلود و مبهم برای بشر
- توسعه شهوت و غضب بدون عقلانیت
1-2-7- ارزشهای ابلیس
ارزشهای حاکم بر رفتار ابلیس بر اساس ویژگیها و اعتقادات و خلقیاتش به شرح موارد زیر است.
- کفر به خداوند
- تکبر و عناد به حضرت حق و مخلَصین
- انتقامگیری همهجانبه از بنیآدم
- حاکمیت کار گروهی و همافزایی
- بی تعهدی و مسئولیتناپذیری
- بیرحمی به یاران، تابعین و مخالفین
- اصالت منکرات و رذائل
- انکار خوبیها و فضائل
- افراط و تفریط
- جدال و مراء
- خلاقیت و نوآوری