دوشنبه 16 مهر 1403

نگذاشتند قرار گاه فرهنگ به سرانجام برسد

رويش نيوز- سرويس گفت و گو:در قسمت اول از مصاحبه رویش نیوز با مهندس علی ماهرالنقش، دبیر سابق قرارگاه جنگ نرم اصفهان در مورد ضرورت پیگری “مدیریت جامع فرهنگی کشور” به عنوان اساسي ترین مسئله حوزه فرهنگ و نیز مدل پیشنهادی ایشان برای این مسئله بحث شد. در قسمت دوم این مصاحبه، به گفت و گو در مورد چرایی مدل پیشنهادی ایشان و نیز موانع اجرای این مدل و همچنین ایده طرح قرار گاه جنگ نرم اصفهان و دلایل استعفای ایشان از این مسئولیت خواهیم پرداخت.

ماهرالنقش فارغ التحصيل مهندسي مكانيك از دانشگاه صنعتي اصفهان است. مدتي جانشین مرکز مطالعات راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگي بوده و به واسطه کار تخصصی روی مقوله مديریت جامع فرهنگی و تجربه های میدانی، آرا و نظراتش در خصوص مدیریت جامع فرهنگ قابل توجه است که یک مورد آن نیز قبلا در همین پایگاه انتشار یافته است. از اواسط سال 88 پس از ارائه ايده تشكيل يك قرارگاه فرهنگي در استان به استاندار اصفهان، براي حدود يكسال و نيم مسئوليت اين مركز را بعهده داشته است. وي بعدا بنا به دلايلي كه درادامه خواهد آمد از اين سمت استعفا كرده است و پس از آن نيز، در جاي ديگري مسئوليت اجرايي قبول نكرده و صرفا به كارهاي پزوهشي و برخي موارد مشاوره اي پرداخته است.

در ادامه، قسمت دوم گفت و گوی تفصیلی رویش نیوز با ایشان را می خوانیم:

  *    *    *    *    *    *    *    *    *    *

_  آقا در همان دیداری که بحث احتجاج را مطرح کردند، فرمودند: من هر کسی که به نظرم می رسید نخبه فرهنگی است را در این شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد کردم.

ماهرالنقش: بله مفهوم عبارات ایشان همین است.

_ الآن آدم هایی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند مثل دکتر داوری، آقای گلشنی یا آقای شریعتمداری این ها آدم هایی هستند كه از نظر تئوريك كم نظير و يا حتي بي نظير اند ولی هیچ کدام اشخاص عملیاتی نیستند. یعنی آیا این مدنظر آقا نبوده استضمن اينكه براي جلو بردن كارهاي شورا دوباره تأکید آقا روی اشخاص حقیقی است. یعنی می گویند ما آمدیم رؤسای سه قوه را به خاطر اینکه پیگیر کارهای شما شوند در این شورا وارد کردیم ولی انتظار نداریم که رئیس جمهور با آن همه دغدغه بتواند بار اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی را به دوش بکشد و آدم های حقیقی باید فعال تر شوند. حالا به نظر شما مثلاً آقا روی این قضیه توجیه نبودند!! که این حرف را مطرح کردند یا مدنظر آقا این بوده که حالا این قبیل مسائل را همان دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی پیگیری کند؟ و بعد باز می بینیم که آقا خیلی روی این بحث که مصوبات شورا در حکم قانون است و باید اجرایی شود تأکید می کنند و دائم در مورد مشروعیت بخشی مضاعف به شورا صحبت می کنند. چون آقا این صحبت ها را هم جدیداً مطرح کردند- در همين ديدار 90 با شورا- یعنی بايد گفت شاید خود آقا هم در این ده پانزده سال اخیر مثلاً یک مدل دیگری در ذهنشان آمده باشد. این بحث ها را با این مدلی که شما گفتید چطور می شود جمع کرد؟

 

ماهرالنقش:  اولاً اصلاً این طوری نیست و این حرف صحیحی نیست. به نظر من بصیرترین، توجیه ترین، عالم ترین، عاقل ترین و حکیم ترین فردی که در حوزه فرهنگ وجود دارد حضرت آقا هستند. البته نه به لحاظ اینکه ایشان رهبر هستند. این حرف شعاری نیست و اعتقاد درونی من است و یکی از الطافی که خدا به ما کرده است، واقعاً همین است. آقا بارها از شورای عالی انقلاب فرهنگی مطالبه کردند که به دستگاه هاي فرهنگي یک ساماندهی بدهند. در همين مطالبی هم که در سایتتان گذاشته بودید روی آن تأکید داشتند. مثلاً ببینید سال 81 می فرمایند: «فرهنگ کشور کلاً به یک نظم و جهت گیری، جهت یابی و انسجام بخش های گوناگون دولتی و غیردولتی در باب فرهنگ احتیاج دارد». بعد مباحثی را مطرح می کنند و می فرمایند: «شورای عالی انقلاب فرهنگی ستاد مرکزی فرهنگ است» یا می فرمایند: «این فرهنگ یک متولی و یک مرکز می خواهد تا از یک طرف مهندسی کند و از طرف دیگر مراقبت کند». بعد ادامه می دهند: «شما در اینجا آن قرارگاه مقدم فرماندهی هستید و شما قرارگاهید». حالا فکر می کنید آقا خط مقدم این قرارگاه را کجا می دانند؟ ببینید این مباحثی که ما روی مدل آوردیم دقیقاً براساس فرمایشات ایشان است.

_ آموزش و پرورش، آموزش عالي و … ؟

ماهرالنقش: نه خیر بالاتر. می فرمایند مجلس خط مقدم شورای عالی انقلاب فرهنگی و این قرارگاه فرهنگ است و حتی مجمع تشخیص مصلحت نظام را هم مطرح می کنند و می فرمایند مجمع تشخیص مصلحت هم خط مقدم شورای عالی انقلاب فرهنگی است. این فرمایش آقا است. بقیه دستگاه ها هم بازوان اجرایی شما هستند. ما آنجا که می گوییم باید سیاستگذاری با اجرا گره بخورد همین جا است. وقتی می گوییم قرارگاه باید مدیریت جامع فرهنگی را داشته باشد منظورمان همین جا است. ببینید ما این فرمایشات را دسته بندی کردیم که البته دیدم شما هم روی سایتتان گذاشته اید. این ها همان فرمایشان آقا است. بعد هم در یک جایی این جواب سؤال شما را خودشان داده اند که می فرمایند: ” کاری که من در این زمینه می توانم انجام دهم همین کاری است که تاحالا انجام داده ام یعنی تشکیل این شورا و وارد کردن افراد بافکر و باانگیزه برای تصمیم گیری درباره فرهنگ کشور و کمک قانونی و حیثیتی به آن”. هم امام خمینی (ره) و هم آقا به لحاظ حیثیتی به میدان آمدند. تنها جایگاهی که می تواند موازی مجلس قانونگذاری کند شورای عالی انقلاب فرهنگی است که مصوبه های آن بدون تأیید شورای نگهبان هم لازم الاجرا است. یعنی شورای نگهبان دیگر دخالتی ندارد و همین که تصویب می شود معادل قانون است. ببینید چه قدر حمایت قانونی و حیثیتی توسط حضرت آقا دارد از شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام می شود. می فرمایند: من هرچه که نسبت به شورا لازم است انجام دادم بعد ادامه می دهند این کاری است که به عهده من است اما از اینجا به بعد به عهده شما است. یعنی ببینید حضرت آقا که نمی توانند وارد اجرائیات شوند ولی نگاهشان راهبردی است.

_ نه اتفاقاً من حرفم را از روی صحبت های آقا می زنم. می گویم این آدم هایی که آقا در شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستادند یک آدم های اجرایی نیستند و صرفاً آدم هایی تئوريك هستند:

ماهرالنقش: من این نکته را عرض کنم حضرت آقا مطالبه می کنند و می گویند اینجا باید قرارگاه باشد بعد هم می گویند باید برنامه ریزی کنید، نظارت کنید و مدیریت کنید. آقا می فرمایند: «به هرحال ما به شما مطالبی عرض کردیم و آن ها را تعارف و نصیحت و خواهش تلقی نمی کنیم این ها مطالبه است.» ببینید مطالبه رهبری این است که این قرارگاه فرهنگ راه بیفتد. خودشان هم بارها این بحث را مطرح کرده اند. بحث ها و اصطلاحات نظامی را هم برای آن به کار می برند مثل قرارگاه، خط مقدم، افسر و فرمانده. خوب، منظور ایشان چیست؟ این اخیر هم شنیده اید که می فرمایند: «جنگ نرم راست است و این یک واقعیت است یعنی الآن جنگ است. البته من این حرف را امروز نمی زنم بعد از جنگ از سال 67 همیشه این را گفته ام بارها و بارها. علت این است که من صحنه را می بینم چه کنم اگر کسی نمی بینند، چکار کند انسان من می بینم صحنه را.»

بعد بحث نبرد فرهنگی را مطرح می کنند و تقسیم کارهایی که انجام می شود. می خواهم عرض کنم که از لحاظ اجزا؛ اجزای موجود در شورای عالی انقلاب فرهنگی همان طور که حضرت آقا فرمودند بهترین ها هستند اما اتفاقاً ما بحثي که داریم روی ساختار شورای عالی انقلاب فرهنگی و نظام آن است. به نظر ما ساختار این شورا باید اصلاح شود و یک ساختار قرارگاهی شود. یعنی ساختار آن باید به گونه ای باشد که در آن نظام رصدی و نظام پشتیبانی و تخصیص وجود داشته باشد که الآن این ها وجود ندارد و مشكل کار هم در همین است. اگر از این شخصیت های موجود، افرادی صد پله بهتر هم در شورا بگذارند خروجی اش همین خواهد شد. چون این نظام اصلاً برای این کار طراحی نشده است. به عنوان مثال آیا شما می توانید با یک تریلی بروید مسافرکشی کنید. یعنی ساختار و سازمان موجود در شورای عالی انقلاب فرهنگی و بقیه ارکان فرهنگی نظام اینگونه طراحی نشده است. برای همین است که ما عرض می کنیم که باید یک مدیریت تحول بر این ها حاکم شود و بیاید تحول ایجاد کند.

_  خوب حالا در اين مدل حضرتعالي ببینید براي صدا و سیما چه جايگاهي در نظر گرفته مي شود ؟ چون باز مي بينيم صدا و سیما هم یک نهادی است که زیر بار هیچ کس نمی رود و از آن طرف واقعاً تأثیراتی که صدا و سیما می گذارد با هیچ نهاد فرهنگی دیگری قابل مقایسه نیست. یعنی اگر همه نهادهای دیگر هم تعطیل شوند و صدا و سیما خوب کار کند می تواند جور همه آن ها را بکشد.

altماهرالنقش: اگر اجازه دهید قبل از اینکه وارد این سؤالتان شوم روی موانع این بحث هم یک صحبتی داشته باشم. ما چالش ها را گفتیم مدل را هم به عنوان راهکار ارائه دادیم. حالا یک نگاهی هم به موانع می اندازیم تا بعد برویم سراغ اینکه دستگاه های مختلف از جمله صدا و سیما و حوزه در این قضیه چه کمکی می توانند بکنند.

ببینید به نظر بنده می رسد که در راه پیاده سازی این مدل یک تعداد موانعی وجود دارد که به صورت تیتروار اشاره می کنم. یکی عدم آگاهی از اهمیت و ضرورت این کار است؛ یعنی ممکن است یک عده ای نسبت به این کار آگاهی نداشته باشند. نکته دوم عدم میل به کار جمعی است؛ یک عده ممکن است تمایلی به کارهای جمعی نداشته باشند و هر کسی بخواهد بگوید بگذارید ما کار خودمان را انجام دهیم که الآن هم وجود دارد. یک مسئله دیگر که جزء موانع است عدم میل به نظارت است. به هرصورت وقتی شما یک نظام یکپارچه ایجاد کردید آن مقوله کنترل و نظارت اعمال می شود، همه چیز شفاف می شود و منطق پیدا می کند، آمار و اطلس فرهنگی پیدا می کند و براساس آن همه سازمان ها کنترل می شوند. یکی از موانع دیگر قدرت طلبی است. بالاخره در صورت اعمال این مدیریت جامع فرهنگی قدرت سازمان ها توزیع شده و متعادل و هم نوا خواهد شد. یکی از موانع دیگر هم سیاسی کاری است یعنی زمانی که شما یک نظام ایجاد کنید همه چیز شفاف می شود و دیگر نمی شود مبادلات سیاسی را در قالب فرهنگ اعمال کرد. این ها موانع است.

به صورت اعم عرض می کنم یک کاری هم که همه باید انجام دهند، فرهنگ سازی است. یکی از کارهایی که قرارگاه فرهنگ در استان اصفهان انجام داد همین بود که این موضوع را جا انداخت. الآن سراغ هر کسی از مدیران فرهنگی یا نخبگان فرهنگی استان می روید این را یک امر بدیهی می دانند. درصورتی که اول کار این اصلاً برای آن ها مأنوس نبود.

من فکر می کنم رسالت رسانه ها این است که بیایند این موضوع را تبدیل به یک مطالبه کنند. مطالبه یعنی وزیر فرهنگ، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی یا رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هر جا می رود این موضوع را از او بخواهند؛ بگویند چرا ما در استان ها و در کشور مدیریت جامع فرهنگی نداریم و همه این سؤال را بپرسند. این بحث از بالا و از جانب رهبری که مطالبه شده است حالا اگر نخبگان فرهنگی هم این را مطالبه کنند خوب بالاخره مسئولین فرهنگی باید برای این یک فکری کنند. وقتی یک مطالبه ای هم از بالا و هم از پایین انجام شد مسئولین دیگر آن وقت به فکر راهکارها می افتند و به سمتش می روند. اما در مورد جایگاه صدا و سیما که منظور من اعم رسانه ها است و صدا و سیما را هم به عنوان اصلي ترين رسانه مطرح مي كنم. من فکر می کنم که رسانه ها باید بیایند و به عنوان سیستم آفند و پدافندی قرارگاه فرهنگ ایفای نقش کنند. این به چه معنا است؟ ببینید در جنگ سخت وقتی قرارگاه احساس می کرد که از یک طرف دارد به او حمله می شود یا خودش می خواهد در یک جایی حمله کند سیستم توپخانه، سیستم موشکی و سیستم بمباران توسط نیروهای هوایی همه به کمک قرارگاه می آمد که یا دفاع و یا حمله کند. معادل اين موارد در جنگ سخت؛ رسانه ها در جنگ نرم هستند. یعنی صدا و سیمای ما باید مترصد باشد که الآن کدام شبهه وارد شد بلافاصله پاسخ آن شبهه را بدهد و تنظیم کننده این بخش هم همان قرارگاه فرهنگ است. یعنی در این مدل، همه رسانه ها از جمله صدا و سیما باید بیایند به عنوان بازوان اجرایی برای قرارگاه و آن شورای راهبردی ایفای نقش کنند.در حوزه هم همین طور است. ببینید حوزه های علمیه جایگاه های اصلی الگوسازی و نظریه پردازی در حوزه فرهنگ دینی ما هستند. عاملی که نظام و فرهنگ ما را تقویت می کند همین فرهنگ دینی است. این ها باید بیایند در بحث فرهنگ دینی محور شوند. این مطلب عرض بنده هم نیست این تقسیم کاری است که حضرت آقا می کنند. در دیدارشان با خبرگان در سال 90 هم این بحث را مطرح کردند و می فرمایند: «وظیفه دولت زمینه سازی است و وظیفه حوزه علمیه این است که بگوید دولت چکار کند». بعد هم خودشان راهکار می دهند می فرمایند: «بروید در درون حوزه اتاق های فکر ایجاد کنید». بنابراین حوزه علمیه باید به میدان بیاید. حالا چطور باید به میدان بیاید؟ باید هم پتانسیل درونی اش که قوی است را سامان دهد و هم اینکه متناسب با نیازهای فرهنگی جامعه تولید محتوا کند.یعنی مثلاً ما اگر مقوله ای به نام گردشگری داریم باید یک کرسی نظریه پردازی و یک اتاق فکر هم به نام گردشگری در درون حوزه داشته باشیم. بالاخره وقتی ما می گوییم گردشگری؛ حوزه باید با نگاه فرهنگ دینی به ما خوراک بدهد. نگاه کند و تغذیه کند. بعد هم باید به آن اختیارات داده شود یعنی هم باید این توان در درونش به بلوغ برسد و هم اینکه متناسب با نیازها به آن اختیارات داده شود. حالا فرض کنید به این نقطه رسید ولی به او توجهی نشد. اگر آن اتفاق بیفتد و شورای راهبردی فرهنگ ایجاد شود این اختیارات به او داده می شود؛ چرا که رئیس آن خودش رئیس حوزه است اما این اتفاق هنوز نيفتاده است.

_ خوب اگر اجازه بدهيد برویم سراغ بحث قرارگاه. در بحث قرارگاه هم چند سؤال وجود دارد، با توجه به اینکه راه اندازی این قرارگاه در اصفهان برای اولین بار بود که در کشور اتفاق افتاد،بفرماييد: ایده راه اندازی این قرارگاه از کجا بود؟ شما میزان توفیقات قرارگاه را در حوزه هایی که وارد شدید چطور دیدید؟

ماهرالنقش: ببینید در مورد فلسفه ایجاد قرارگاه، خوب من یکی دو سال در مرکز مطالعات راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم. در آنجا با توجه به فرمایشات آقا روی مباحث نظری و مفهومی قرارگاه کار کردیم. در مورد اینکه چالش های فرهنگیمان چیست بررسی هایی داشتیم، در آنجا فرهنگ و شورای عالی انقلاب فرهنگی آسیب شناسی شد و به لطف الهی در مورد نظامات مختلف مثلاً همین بحث سیاستگذاری و مدیریت فرهنگ در آنجا کار قوی صورت گرفت. رئیس آن مرکز هم آقای دکتر فضائلی هستند که از نخبگان فرهنگی کشور هستند. بعد از آن من این پیشنهاد را به آقای ذاکراصفهانی دادم. وقتی آقای ذاکر تازه به اصفهان آمد من به ایشان گفتم که این مطالبه حضرت آقا که همان ایجاد قرارگاه فرهنگ است روی زمین مانده و شما بیایید به عنوان اولین استان این قرارگاه فرهنگ را در راستای انجام فرمایشات حضرت آقا ایجاد کنید. ایشان هم استقبال کرد و پذیرفت؛ منتها با یک سری ملاحظاتی که دوستان داشتند گفتند اسم این قرارگاه فرهنگ را قراگاه جنگ نرم بگذارید. علی رغم اینکه من موافق نبودم ولی چون در آن مرحله دیدم که این مسئله ضربه ای به کار نمی زند پذیرفتم. چون اصل این بود که این قرارگاه شکل بگیرد و برای اولین بار در کشور الگو شود. حالا در آن مقطع اسم آن زیاد مهم نبود. لذا ایشان با این مقدمات پذیرفت و استارت کار زده شد. یک حکم مشاوره و دبیری قرارگاه برای بنده زدند. در آن مدل رئیس قرارگاه استاندار بود و جانشین هم معاون سیاسی بود -چون ابزارهای کاری دست معاونت سیاسی بود- دبیر آن هم معلوم بود. کار شروع شد و فرآیند راه اندازی قرارگاه شکل گرفت. رسالت اصلی قرارگاه هم ایجاد مدیریت جامع فرهنگ در استان اعلام شد؛ همین بحث هایی که داشتیم. دنبال این بودم که این مدل مفهومی که آنجا داشتیم را به یک مدل کوچک تبدیل کنم.

_ لا أقل یک مدل کوچک در مقياس اصفهان؟

ماهرالنقش: بله درست است؛ یک مدل عملیاتی. ما آن روز این پیشنهادات شاخص و روشن را نداشتیم و نمی دانستیم باید چکار کنیم. یک مدل داشتیم و چند نظام در ذهنمان بود، شاخص های آن را هم داشتیم ولی اینکه دقیقاً الآن چه اتفاقی باید بیفتد را نمی دانستیم و آمدیم تا این کار را انجام دهیم. کم کم كار شکل گرفت. البته اگر اشتباه نکنم قرارگاه اوایل سال 89 شکل گرفت یعنی حکم آن زده شد ولی هیچ بودجه اي به آن داده نشد. ما فقط سعی کردیم فرهنگسازی کنیم، ادبیات سازی کنیم و امكان انجام هیچ کاری را نداشتيم. حتی نتوانسته بودیم حقوق همکارانمان را هم كامل بدهیم. به هر جهت کار شروع شد و فرهنگ سازی شد که بحث های زیادی دارد و نمی خواهم در جزئیات وارد شوم. ما به سمت هم افزایی دستگاه های فرهنگی رفتیم و یک کار بسیار خوبی صورت گرفت که نتیجه آن، همان سند هم افزایی شد که رونمایی شد و بعد به همه دستگاه ها داده شد. این یک بحث بود. یکی بحث هم این بود که ما به سمت همگرا کردن برنامه های فرهنگی رفتیم و از شورای برنامه ریزی استان به عنوان عالی ترین مرجع تصمیم گیری در استان یک مصوبه گرفتیم که همه دستگاه های فرهنگی باید بیایند برنامه هایشان را در قرارگاه به تصویب برسانند. ببینید این ها نکات کلیدی مدیریت جامع فرهنگی است که انجام شد و فرهنگسازی شد. در حین کار یک سری کارشناسان دستگاه ها در تعاملاتشان ارتقای کیفی پیدا کردند، ادبیات سازی شد. همزمان با این کاری که داشت انجام می شد استاندار گيلان هم متوجه می شود که قرارگاه فرهنگی در استان اصفهان شکل گرفته است. ایشان یک روز به اصفهان آمد و از مجموعه های قرارگاه و کارهایی که در حال انجام بود بازدید کرد و شدیداً استقبال کرد. این شد که استارت کار قرارگاه فرهنگ گیلان به عنوان دومین قرارگاه زده شد که این خواسته آقا در آنجا هم انجام شود. در حقیقت ما این فرمایشات آقا را به یک مدل تبدیل کردیم که از داخل آن یک مدل عملیاتی استخراج شد و از آن در استان الگوسازی کردیم و یک جا هم پیاده کردیم و در استان دوم هم در حال انجام است. یعنی این را نشر دادیم. این برکاتی بود که خدا لطف کرد و از دل قرارگاه بیرون آمد.  اما اینکه ما انتظار داشته باشیم که خروجی هایی در صحنه اجرایی فرهنگ استان هم داشته باشد خوب به دلیل شرایطی که منجر به استعفای بنده شد و اینکه اصولاً فرهنگ یک موضوع زمان بری است به این مرحله نرسید.

_ الآن شما از حد موازی کاری یا آن غفلت هایی که می شود آمار دارید که چند درصد موازی کاری می شود و چند درصد از آن مسائلی که باید به آن ها پرداخته شود غفلت می شود؟ و چقدر از برنامه ها متضاد هم هستند؟

ماهرالنقش: آمار دقیقی که من الآن خدمت شما عرض کنم نه. اما ما در بحث هم افزایی دستگاه های فرهنگی روی این کار کردیم یعنی یک نرم افزاری ایجاد کردیم که در آن مأموریت هایشان آمد، محورهای قابل همکاری و محورهای موازیشان آمد و کار شد ولی بعد از آن تا حدی که من اطلاع دارم دیگر کار ادامه پیدا نکرد و من ديگر اطلاع ندارم.

_ برآوردی دارید که چند درصد موازی کاری می شود؟

ماهرالنقش: اجازه دهید من عدد نگویم؛ چون هر عددی بگویم غیرمنطقی و غیرعلمی است ولی خروجی کار یعنی برآیند کار را که می بینیم رضایت بخش نیست. یعنی الآن هیچ کس از وضعیت فرهنگ راضی نیست نه مردم راضی هستند نه مسئولین و نه رهبری.

_ نتیجه فعالیت یکی دو ساله قرارگاه جنگ نرم در اصفهان چیست؟

ماهرالنقش: اول اینکه ما توانستیم مطالبه رهبری را الگوسازی کنیم یعنی الآن ما می توانیم ادعا کنیم که آن فرمایش حضرت آقا را در یک استان پیاده کردیم. دوم اینکه آن عمق بخشی در مدلسازی کنیم یعنی الگو را به یک دستورالعمل تبدیل کنیم. ما امروز پیشنهادمان برای شورای عالی انقلاب فرهنگی، برای ایجاد این قرارگاه در سطح کشور روشن است. یعنی می دانیم شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت کشور و شورای فرهنگ عمومی باید چکار کنند و برنامه داريم که آماده است تنها یک نامه روی آن بیاید و ابلاغ شود. سوم اینکه این الگو را نشر دادیم و توانستیم در یک استان دیگر هم الگوسازی کنیم. توانستیم در کمیسیون مشورتی شورای عالی انقلاب فرهنگی این بحث را مطرح کنیم و آنجا روی آن کار کنیم. چهارم اینکه این را در سطح استان به یک مطالبه تبدیل کردیم. یعنی در جاهای مختلفی که ما این بحث را داشتیم الآن به یک مطالبه تبدیل شده است. الآن شما روی آن دارید مقاله  می نویسید، کار می کنید، دیگران دارند این کار را انجام می دهند. من هم فکر می کنم وظیفه آحاد دلسوزان فرهنگی در سطح استان و کشور است که این بحث را به دور از عناوین و افراد پخش کنند. یعنی این یک نیاز عقلی و یک ضرورت عقلی است که این کار انجام شود.

_ آیا فعالیت قرارگاه در طی آن دو سال منجر به کاهش موازی کاری ها شد؟ مثلاً آن مصوبه یک گام خیلی مهمی در فضای اجرایی است که همه دستگاه ها هر کاری می خواهند انجام دهند باید زیر نظر این قرارگاه باشد؟

ماهرالنقش: نشد.

_ آن هم اجرایی نشد؟

ماهرالنقش:علت آن هم این است که ما مصوبه را گرفتیم ولی بعد کار را رساندند به اینکه ما استعفا دادیم. یعنی اگر آن مصوبه شورای برنامه ریزی استان انجام می شد حتماً جلوی خیلی از موازی کاری ها گرفته می شد.

_ يعني دستگاه ها جلوی این قضيه مقاومت نمي كردند؟ یا مثلاً یک سری پیوست هایی را فراهم کردید که این مقاومت کم تر شود؟ یعنی خودشان به این کار ترغيب شوند؟

ماهرالنقش: ببینید فرآیند رسیدن به آن سند هم افزایی یک فرآیند عمومی و مشارکتی بود. ما در یک فرآیند پنج شش ماهه کار را با کمک خود دستگاه ها و مدیران و کارشناسانشان به پیش بردیم و بعد از آن یک همایش چهار روزه در مشهد برگزار شد که چهل دستگاه فرهنگی در آن حضور پیدا کردند.

_ قرارگاه آن همایش را برگزار کرد؟

ماهرالنقش: بله قرارگاه برگزار کرد و ما دبیر آن را هم آقای قطبی معرفی کردیم و ایشان به عنوان کارشناس قرارگاه در آنجا حضور داشتند و آن کار را انجام دادند. این کار منجر به تدوین یک سند شد. در آنجا روش این بود که یک مدیر دستگاه می آمد پشت تریبون و صحبت می کرد و مثلا می گفت ما این کارها را انجام می دهیم و این ها برنامه های ما است. خیلی از دستگاه ها می آمدند می گفتند ما با اینکه سی سال است داریم در استان کار می کنیم خبر نداشتیم که دستگاه های کنار دستی ما چکار می کنند. اصلاً همان شب سمینار که دوستان فراغت داشتند خیلی مبادله ي کارها انجام می شد، می رفتند با هم صحبت می کردند که آقا تو این کار را برای من انجام بده، من مي توانم در فلان مسئله به شما كمك كنم و … و خود این یک الفت و همگرایی بین آن ها ایجاد کرد. سند تدوین شد ولی بعد ديگر من استعفا دادم.به هر حال امیدواریم که این اتفاق بیفتد.

_ آیا بعد از اين كه بودجه داده شد، قرارگاه به آن توانایی رسید که اگر خواست حمایت مالی داشته باشد بتواند؟

ماهرالنقش: ببینید تصمیم گیری ها در مورد اعتبارات فرهنگی توسط معاونت سیاسی و چهار کمیسیون یعنی همان چهار کارگروه اجتماعی، بانوان، ورزش و گردشگری انجام می شد که در این کار این چهار کارگروه متولیان بحث بودند. قرارگاه مدلی را که می خواست انجام دهد موفق به انجام آن نشد به دلیل همین بحث هایی که عرض کردم و موانعی که وجود داشت. امیدواریم که دوستان این مسیر را پیش ببرند.

_ این یک بار مضاعف و بی مورد روی قرارگاه بود. حالا نمی دانم نظر شما در این مورد چیست؛ ولی آن بحثي که هر کس هر طرح فرهنگی دارد باید بیاید و پولش را از قرارگاه بگیرد شاید به اینکه کار موازی نشود کمک می کرد ولی به نظرم آن باری که روی دوش این قرارگاه گذاشته بود بیش تر از اثرش بود.

ماهرالنقش: ببینید ما اینجا دو مقوله داشتیم که دوستان بحث را خلط کردند. یکی بحث سیاستگذاری کلان اعتبارات فرهنگی بود که با این مدل وظیفه قرارگاه است و حجمی هم ندارد. ما همان روزهای اول به دوستان پیشنهاد دادیم گفتیم ببینید ما چهارده مقوله برای فرهنگ استخراج کردیم که آن چهارده مقوله مباحثی بود که شما در این جدول ملاحظه کردید. گفتیم بیایید اعتبارات فرهنگی را بین این مقولات توزیع کنید، یعنی بگویید در هر حوزه ای چقدر می خواهید اعتبارات را هزینه کنید. مثلاً در حوزه تعلیم و تربیت، اخلاق حرفه ای، خانواده، رسانه، تعاملات و تهاجمات فرهنگی، فرهنگ عمومی، گردشگری و میراث فرهنگی، ورزش، هنر، صنایع و محصولات فرهنگی، ادیان و فرق، اقوام، قوانین و مقررات، منابع انسانی فرهنگ، سازمان های فرهنگی و اقتصاد فرهنگی. بیایید این اعتبارات را در اینجا تقسیم کنید. کاری که قرارگاه باید انجام می داد در سطح کلان بود یعنی اینکه بیاید و این مدل را ارائه دهد که در آن مقطع دوستان این پیشنهاد قرارگاه را نپذیرفتند. نتیجه هم این شد که کارگروه ها و طرح هایی که زودتر آمد زودتر پول گرفت و آن هایی که آخر صف ایستاده بودند پول به آن ها نرسید و به سال بعد افتاد. این یک واقعیت است که اتفاق افتاد و این وظیفه قرارگاه بود که البته این مدل کار قرارگاهی پذیرفته نشد.

در آن زمان در درون معاونت سیاسی یک مشکلاتي وجود داشت که به دلیل آن مشکلات، دوستان در معاونت سیاسی اصرار کردند که مأموریت اجرایی این کار را نیز، که حجم زیادی را هم به قرارگاه تحمیل می کرد به قرارگاه بسپارند. یعنی قرارگاه هم بار سیاستگذاری را بر عهده داشت و هم بار اجرایی کار را بر او تحمیل کردند. البته باید عرض کنم که تا اسفند ماه به قرارگاه پولی برای ماموریت هایش ندادند و نیروی مکفی هم برای انجام این حجم زیاد کار را نداشت. پس ببینید این دو مقوله است یکی سیاستگذاری کلان اعتبارات فرهنگی و دیگری اجرائیات. اجرائیات کار فرهنگی را باید اداره اجتماعی انجام بدهد و می داد. با آن اصراری که دوستان کردند که حتماً این اجرا به قرارگاه بیاید که حالا دلایل خودش را هم داشت و من نمی خواهم آن را باز کنم. ولی من حدود دو ماه مقاومت کردم که این کار در قرارگاه نیاید. اصرار دوستان این بود که اگر این کار نیاید ضربه می خورد و از این بحث ها و دوستان بار سنگینی را به قرارگاه تحمیل کردند. برای سال 90 هم پیشنهاد ما این بود که این امور اجرایی از قرارگاه جدا شود. یعنی دوباره، کار به روال خودش برگردد. منتها دوستان به دلایلی که باعث استعفای بنده شد، بجای اینکه کارهای اجرایی را از قرارگاه بگیرند و سیاستگذاری های کلان را در جای خود بگذارند، کل کار سیاستگزاری را هم از قرارگاه گرفتند. یعنی قرارگاهی بدون داشتن ابزار مدیریتی حداقلی اش.

alt

_ دليل استعفايتان چه بود؟

ببینید ما وقتی می خواهیم یک کاری را انجام دهیم در حقیقت باید سه گام داشته باشیم، باید بدانیم، بخواهیم و بتوانیم. بدانیم یعنی علم آن را داشته باشیم و ضرورت آن را حفظ کنیم به صورتی که برای آن فرهنگسازی شده باشد و به یک مطالبه تبدیل شده باشد. بخواهیم یعنی عزم بر انجام آن کار داشته باشیم، یعنی با آن انگیزه که در درون مجموعه ایجاد شده باشد احساس نیاز کنیم. بتوانیم یعنی قدرت اعمال خواسته هایمان را داشته باشیم و توافق بر آن داشته باشیم. توانمندی داشته باشیم و ابزارهای آن را در دستمان داشته باشیم تا بتوانیم آن کار را انجام دهیم. این سه گام براي هر کاری صادق است که ما بدانیم، بخواهیم و بتوانیم و برای انجام هر کاری ضرورت دارد و لازم است. حالا ما در درون استان در بعضی افراد مشکل علم داریم که همان مرحله بدانیم است. در بعضی جاها مشکل عزم داریم که عزم برای انجام این کار را داشته باشند و انگیزه آن را داشته باشند. در بعضی جاها هم مشکل توانایی داریم یعنی در حقیقت توانمندی، قدرتمندی و ابزار این کار را داشته باشند. در مورد استعفای من هم باید علت آن را در همان موانع ایجاد مدیریت جامع فرهنگ که بحثش را كرديم جستجو کنیم. ببینید حرف ما در استان این بوده که مدیریت جامع فرهنگی مطالبه رهبری است و یک ضرورت عقلی است و این باید در استان پیاده شود. مدیریت فرهنگ نباید در دست سیاسیون باشد و جهت دهی فرهنگ و فرمان فرهنگ هم باید در دست متخصصان فرهنگ دینی باشد. این سه مورد از حرف های اساسی ما است یعنی حرف ما در قرارگاه این بود و به دنبال این بودیم. وقتی قرارگاه آمد که شکل بگیرد در ابتدا یک حرف و یک تئوری بود و معلوم نبود که به نتیجه برسد یا نرسد ولی وقتی شکل خود را پیدا کرد و بحث در استان جدی شد بعضی از آقایان که احساس کردند این موضوع در حال وارد شدن به حاشیه قدرتشان است در هر آنچه که گفته بودند یک عقبگرد کردند و حرف هایشان را پس گرفتند.

_ حرف های تخصصی و آن مسائلی که محتوای اصلی فرهنگ بود؟

ماهرالنقش: بله. یعنی ما با یک مدلی پیش آمدیم که با آن مدل موافقت شد و قرار شد این کار انجام شود، شاه بیتش هم همین بحث هایی بود که عرض کردم. وقتی بحث فرهنگ جدی شد به این دلیل که دوستان احساس کردند که این قرارگاه دارد وارد حاشیه قدرتشان می شود از حرف های اولیه شان عقب نشینی و عدول کردند و حرف هایشان را پس گرفتند. لذا چون دیگر بحث اختلاف سلیقه نبود و اختلاف مبنایی در اصول ایجاد شده بود؛ دیگر جایی برای ماندن بنده باقي نگذاشتند. به عبارتی سیاسی کاری و قدرت طلبی بعضی ها علت استعفای من بود.

_از اينكه وقت خود را در اختيار رويش نيوز قرار داديد متشكريم.

//برگزاري و تنظيم ميزگرد: محمد ساموني

منبع:

http://rooyeshnews.com/headlines/cultural/17272-3910404084615.html

همچنین ببینید

مناجات و دعاهای قرآنی

مناجات و دعاهای قرآنی

یکی از فنون مهم در مقابله با فنون شیطان، «دعا و مناجات» است! و سالک …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *