ابتدا مقدمه کوتاهی بیان میکنیم و سپس به بیان یکی از مدلهای الهی یا همان چیزی که خدا تحت عنوان سنتهای الهی در قرآن نام میبرد میپردازیم.
- * «نظام هستی نظامی حکیمانه است؛ یعنی نه تنها علم و شعور و اراده و مشیت در کار جهان دخیل است، بلکه نظام موجود نظام احسن و اصلح است و وضعی دیگر و نظامی دیگر احسن و اصلح از این نظام، ممتنع و ناممکن است؛ جهانِ موجود کاملترین جهان ممکن است.»(مطهری، 1392)
- * با پذیرش «اصل الگوپذیری»، انسان عاقل باید با یافتن الگوها و مدلهای کامل و بلکه اکمل، به سمت زیباسازی دنیا و آخرتش به پیش رود؛ چنانچه خداوند نیز او را به الگوبرداری از نمونههای برتر فراخوانده است، «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[1] و یا «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ»[2] و یا «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[3].
- * سنتهای الهی تغییر ناپذیرند، چنانچه فرمود: فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلاً[4] (هرگز براى سنّت خدا تبديل نخواهى يافت، و هرگز براى سنّت الهى تغييرى نمىيابى)
اما
خداوند در سوره الأنعام : 34 میفرماید: «وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلينَ» یعنی: پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند؛ و در برابر تکذیبها، صبر و استقامت كردند؛ و (در اين راه،) آزار ديدند، تا هنگامیکه يارى ما به آنها رسيد. (تو نيز چنين باش! و اين، يكى از سنتهای الهى است؛) و هیچچیز نمىتواند سنن خدا را تغيير دهد؛ و اخبار پيامبران به تو رسيده است.
پس سنت الهی و مدل الهی برداشت شده از این آیه شریفه چنین است.
-
1- در مراحل اصلاح جامعه حتماً تکذیب وجود دارد، و این فقط تکذیبِ مصلح نیست بلکه اصل آن، تکذیب آیات الهی است. فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ[5] (آنها تو را تكذيب نمىكنند؛ بلكه ظالمان، آيات خدا را انكار مىنمايند)
-
2- این تکذیبها همواره با آزار و اذیت مصلحان همراه است.
-
3- وظیفه مصلح برای اصلاح جامعه «صبر و استقامت» است.
-
4- و حتماً یاری خداوند خواهد رسید.
-
5- و نهایتاً نوبت به نجات میرسد. ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنينَ[6] (سپس فرستادگان خود و كسانى را كه (به آنان) ايمان مىآورند، نجات مىدهيم و همين گونه، بر ما حق است كه مؤمنان (به تو) را (نيز) رهايى بخشيم!)
که خلاصه این مدل را در ادامه ملاحظه مینمایید.
دو نکته:
- * تکذیب مصلحان – حتی اگر پیامبر با سعهصدر وسیع و حسن خلق محمدی (ص) باشد- باعث حزن و اندوه مصلح میشود؛ چنانچه فرمود: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذي يَقُولُونَ[7] (ما مىدانيم كه گفتار آنها، تو را غمگين مىكند).
- * صبر مورد انتظار از مصلح متناسب با میزان اصلاحات مورد نظرش بسیار فراتر از صبرهای معمول است. تا جایی که در بعضی مواقع همان رسولِ مصلح میگوید: «مَتى نَصْرُ اللَّهِ»[8] (پس يارى خدا كى خواهد آمد؟!) و یا در جای دیگر شدیدتر میشود و رسولِ مصلح هم مأیوس میشود! «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ»[9] یعنی: تا آنگاهکه رسولان مأيوس شدند، و (مردم) گمان كردند كه به آنان دروغ گفته شده است؛ در اين هنگام، يارى ما به سراغ آنها آمد».
«پایان»
——————————————————————————————-
[1] الأحزاب : 21
[2] الممتحنة : 4
[3] الممتحنة : 6
[4] فاطر : 43
[5] الأنعام : 33
[6] يونس : 103
[7] الأنعام : 33
[8] البقرة : 214 أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريبٌ
[9] يوسف : 110
سلام. جالب بود ولی به همین سادگی است؟ یعنی مدلی پیچیده تر و کامل تر از این نیست؟؟
لطفا مثال عینی هم بزنید. ممنون.
سلام.
ممنون. لطفا بازم از اینا بذارین.☺