امام صادق (ع) می فرمایند: إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِيمَ الْإِيمَانِ- وَ لَمْ يُطْلِقُوا تَعْلِيمَ الشِّرْكِ لِكَيْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَيْهِ لَمْ يَعْرِفُوه[1] یعنی: همانا بنى اميه براى مردم تعليم ايمان را آزاد گذاردند و تعليم شرك را آزاد نگذاشتند، بخاطر اینكه اگر مردم را بر آن وادار كنند آن را نشناسند.
یعنی بنی امیه اجازه می دادند که علماء و اهل دین – و از جمله ائمه علیهم السلام – راجع به نماز و حج و زکات و روزه و عبادات و … و همچنین راجع به توحید و نبوت سخن بگویند و احکام الهی را در این گونه موارد بیان کنند؛ ولی راه را باز نمی گذاشتند که راجع به مفهوم شرک و مصادیق و جلوه های آن در جامعه بحثی کنند و مردم را بیاموزند، زیرا اگر این معارف مربوطه به شرک را به مردم می آموختند، آنان فوراً می فهمیدند که مشرکند، می فهمیدند آن چیزی که بنی امیه آنها را دارند به سوی آن سوق می دهند شرک است؛ فوراً می شناختند عبدالملک و دیگر خلفای بنی امیه طواغیتی هستند که در برابر خدا قد علم کرده اند و … .[2]
راستی اگر بخواهیم بررسی تطبیقی این موضوع را در نظام تعلیم و تربیت داخل و خارج از کشور بررسی کنیم، نتیجه چه می شود؟!
———————–
[1] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول / ج11 / 234 / الحديث 1 ….. ص : 234
[2] انسان 250 ساله، ص 252