سه‌شنبه 20 آذر 1403

سه راه درآمدزایی غلط توسط شهرداری ها

آنچه شیران را کند روبه مزاج                    احتیاجست احتیاجست احتیاج

در مقاله «نگاهی سیستمی به روش های درآمدزایی شهرداری ها»[1] گفته شد که شهرداري ها هزينه هاي جاري و عمراني خود را از محل درآمدهاي وصولي از شهروندان، مؤسسات، كارخانجات و سایر مراجع تعریف شده تأمين مي نمايند؛ تا بتوانند نسبت به اداره مناسب شهر بر اساس شاخص های یک شهر ایده آل و اسلامی اقدام کنند. لذا توجّه به شاخص های مربوط به رشد و تعالی و توسعه شهری امری ضروری است.

حال اگر نگاهی به سه عنوان درآمد اصلی و کلان شهرداری ها بیندازیم، و آن را با اصول و شاخص های عقلایی و اسلامی بسنجیم؛ مشخص خواهد شد که می بایست در جهت گیری های کلان مالی، تأمّل و بازنگری صورت پذیرد.

 

درآمدزایی های غلط

1-      درآمدهای حاصل از جریمه تخلّفات ساختمانی (مانند ماده 100)

2-      درآمدهای حاصل از اقدامات مغایر با طرح های کلان شهری (مانند فروش تراکم)

3-      درآمدهای حاصل از اولویت بندی طرح های  توسعه شهری بر اساس معیارهای اقتصادی و مالی (مثلاً اختصاص مجموعه تجاری برای کسب درآمد بیشتر)

 

رواج قانون گریزی و حمایت از متخلفین ساختمانی

ماده 100 چنین فرهنگی را در جامعه رواج می دهد، که اگر تخلّف کردی و پولش را دادی، اشکالی ندارد! پیمانکاری اقدام به ساخت و ساز غیر مجاز می کند (بدلیل اینکه این ساخت و ساز برایش منفعت دارد و جریمه ها برایش می ارزد!)، و سپس با پرداخت جریمه های هنگفت ماده 100 غیر مجاز، مجاز می شود! یعنی رواج قانون گریزی و تخلّف! البته می دانیم که این کار برای شهرداری درآمد هنگفتی را در بر دارد. امّا بدیهی است که این کار با روحِ اصول و مبانی عقلی و اسلامی مغایر است.

 

ضربه به شهر برای تعالی شهر!

وقتی عقلای شهری طرح جامع شهر را تدوین و تصویب می نمایند، معنی اش این است که بر اساس اصول شهرسازی، و پیوست فرهنگی و نکات اجتماعی و بسیاری مقدّمات دیگر، فرآیند گسترش و توسعه کمّی و کیفی شهر باید بر اساس مدلی انجام شود، که به آن طرح جامع شهری می گویند.

حالا وقتی بر اساس منافع کوتاه مدت مدیریت شهرداری، اقدام به تعرّض و عبور از طرح جامع شهری می شود و تراکم فروخته می شود، یعنی با دریافت هزینه ای هنگفت که می خواهیم برای شهر هزینه کنیم، آینده شهر را در مخاطره جدّی قرار می دهیم.

آنگاه است که با مشکلات جدّی فرهنگی، اجتماعی، ترافیکی، خدمات رسانی و … مواجه خواهیم شد؛ و نکته جالب اینکه وقتی این مشکلات بروز و ظهور می کند که شاید دیگر تیم مدیریتی شهرداری، که این مشکلات را آفریده اند، دیگر حضور نداشته باشند. چون بازه زمانی پاسخ در این گونه سیستم ها، طولانی مدّت است.

 

وقتی طرح ها فاقد پیوست فرهنگی است

اگر طرحی فاقد پیوست فرهنگی بود، آنگاه احتمال اینکه در قسمتی از شهر شاهد گسترش بی رویه مجموعه های تجاری آن چنانی شویم. چرا که شهر قسمتی از شهر نیاز به کسب درآمد از فروش واحدهای تجاری دارد. یعنی اگر شاخص فقط درآمدزایی و مسائل اقتصادی  و مالی شد، آنگاه دیگر نباید انتظار آرمان شهری را داشته باشیم. مثال های زیادی از این نوع گسترش در سراسر کشور می توان نام برد، که برای کسب درآمد بیشتر، چشم ها را بر سایر شاخص ها بسته اند!

………………………………………………

………………………….

نکته آخر

با نگاه به مدل درآمدی شهرداری ها در سایر کشورها می توان الگوهای مناسبی اخذ کرد، که اتفاقاً با نگاه اصول گرایانه مورد بحث در شعارهای ما تطابق بسیار دارد. فقط باید کمی این شعارها را به عمل نزدیک نمود. خلاصه اینکه می بایست استراتژی نفع برتر حاکم شود نه استخراج ثروت بیشتر؛ نفعی که در برگیرنده همه ابعاد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه باشد.

انشاء الله

 


[1] http://www.amaher.ir/?p=2632

همچنین ببینید

مافیای خودرو - کروز

مستند اختاپوس – مافیای خودرو در ایران

وضعیت امروز صنعت خودرو و اقتصاد و تجارت خودرو در کشور نمونه ای بارز و …

یک نظر

  1. I was really conusfed, and this answered all my questions.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *