خداوند می فرماید: «… لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ»[1] یعنی، اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى كنيد، مجازاتم شديد است!
خدا را شکر می کنیم که در یکی از حساس ترین برهه های تاریخی کشور و نیز اسلام قرار گرفته ایم. چه بسیار مبارزینِ با طاغوت در دوره های مختلف بوده اند که آرزوی تنفس در چنین فضایی را داشته و به شهادت رسیده اند. لذا شکر این نعمت بزرگ بر همه ما لازم است؛ تا خداوند نیز نعمتش را افزون نماید.
در تبیین این شرایط مقام معظّم رهبری (مدظلّه العالی) تعبیر زیبایی بکار برده اند، و آن «پیچ تاریخی دنیا» است. در ادامه قسمت هایی از بیانات ایشان[2] را یادآور می شویم؛ و سپس به این نکته می پردازیم که وظیفه ما در این شرایط چیست؟ تا هم شکر نعمت خدا را بجا آورده باشیم و هم به رسالت خود عمل نموده باشیم.
«مسير تاريخ دنيا تغيير پيدا خواهد كرد؛ مسير تاريخ عوض خواهد شد. امروز مسير تاريخ، مسير ظلم است؛ مسير سلطهگرى و سلطهپذيرى است؛ يك عده در دنيا سلطهگرند، يك عده در دنيا سلطهپذيرند. اگر حرف شما ملت ايران پيش رفت، اگر شما توانستيد پيروز شويد، به آن نقطهى موعود برسيد، آن وقت مسير تاريخ عوض خواهد شد؛ زمينهى ظهور ولىّامر و ولىّعصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنيا وارد يك مرحلهى جديدى خواهد شد. اين بسته به عزم امروز من و شماست، اين بسته به معرفت امروز من و شماست.»[3]
«از سال 32 تا الان كه نزديك سال 92 هستيم – يعنى در طول حدود شصت سال – يك مبارزه بين ملت ايران از يك طرف، و دولت مستكبر آمريكا از طرف ديگر، به راه افتاده؛ اين چيز كوچكى نيست، اين خيلى حادثهى مهمى است. تا امروز كى پيروز اين ميدان است؟ اين در خور تأمل است. وقتى ما فهميديم كه در اينجا آن كه پيروز شده است، اراده و تصميم قاطع يك ملت همراه با ايمان و توكل به خداست، اين درسى ميشود براى همهى ملتها؛ اين يك اصلى ميشود در همهى تحولات تاريخى؛ فلسفهى جديد تاريخ، مبتنى بر اصول اسلامى، با نگاه كردن به اين حادثه، به بار مىنشيند، تدوين ميشود و مورد قبول همه قرار ميگيرد؛ و اين واقعيت اتفاق افتاده است؛ يعنى ملت ايران در تمام اين مدت و تا امروز، پيروز اين ميدان عظيم است.»[4]
«شرائط گيتى حساس و جهان در حال گذار از يك پيچ تاريخىِ بسيار مهم است. انتظار ميرود كه نظمى نوين در حال تولد يافتن باشد. »[5]
«وضع دنيا كه در آستانهى يك تحول يا در حال يك تحول است، قابل انكار نيست؛ موقعيت ويژهى كشور هم قابل انكار نيست. حالا اينجا يك سؤالى مطرح ميشود. سؤال اين است كه آيا دانشگاه كشور – و نيز البته حوزهى علميه – در قبال اين حوادثى كه در دنيا دارد اتفاق مىافتد، مسئوليتى دارد يا نه؟ من ميخواهم شما اساتيد محترم، دانشمندان محترم، نخبگان بزرگ كشور، اين را مورد توجه قرار دهيد. آيا در يك چنين شرائط به اين اهميت و حساسيت، دانشگاه يا حوزه ميتوانند براى خودشان يك مسئوليتى تعريف نكنند و نقش تماشاچى داشته باشند؟ چه برسد به اينكه خداى نكرده بخواهند نقشى در حمايت از جبههى مقابلِ جبههى حق به عهده بگيرند. … آنچه كه به نظرم ميرسد لازم است، اين است كه دانشگاههاى كشور و حوزههاى علميهى كشور در اين شرائط، مسئوليت سنگينى دارند. كار توفيق ملت ايران و كشور ايران در اين برههى بسيار مهم و حساس تاريخى، در درجهى اول بر دوش دانشمندان است.»[6]
«از لحاظ تاريخى، حركت امروز ما يك حركت ماندگار است. يعنى سرنوشت ايران را امروز ملت ما شايد براى قرنها دارند رقم ميزنند و معين ميكنند. هميشه چنين موقعيتى پيش نمىآيد؛ در همهى مقاطع تاريخى، اين وضعيت پيش نمىآيد؛ در زمان ما خوشبختانه پيش آمده. اين انقلاب، كشور را و ملت را در معرض يك حركت مؤثرِ ماندگارِ طولانى و تاريخى قرار داده . خب، ما بايد هر كدام نقش خودمان را بشناسيم و آن را ايفاء كنيم.»[7]
«در شرايطی كه بيداری اسلامی و تحولات خيرهكنندهی پس از آن، جهان اسلام را در يكی از حساسترين مقاطع تاريخ قرار داده، وحدت امت اسلامی و تقريب مذاهب اسلامی محوری اساسی برای تحصيل و حفظ پيروزیهای اين حركت مبارك است.»[8]
«اين حادثهى بزرگى كه در دنياى اسلام به وجود آمده است كه از تونس شروع شد و در مصر عظمتى پيدا كرد و بعد به كشورهاى ديگر منتقل شد، اين يك حادثهى عجيبى است، نظير ندارد؛ در تاريخ ما هرچه انسان نگاه ميكند، اين حادثه يك حادثهى عظيمى است، حادثهى معمولى نيست. اين حادثه ميتواند مسير دنيا را عوض كند، ميتواند تسلط ظالمانهى استكبار و صهيونيزم را بر دنياى اسلام، كه سالهاى متمادى است ادامه دارد، قطع كند، ميتواند امت اسلامى را متشكل كند؛ به شرط اينكه تداوم پيدا كند. … لكن توجه كنيد كه غرب و در رأس آنها آمريكا و صهيونيسم با همهى وجود به ميدان آمدهاند و بيشتر به ميدان خواهند آمد تا بتوانند اين حركت را مهار كنند و بر اين امواج سوار بشوند؛ ملتها بايد بيدار باشند. آنها غافلگير شدند، نميتوانستد و نتوانستند پيشبينى كنند. اين غافلگيرى مكر الهى است؛ «و مكروا و مكر اللَّه واللَّه خير الماكرين»
… نشانهى بزرگ و واضح اين دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لايزال الهى و تكيهى به وحى. بشريت از مكاتب و ايدئولوژىهاى مادى عبور كرده است. امروز نه ماركسيسم جاذبه دارد، نه ليبرالدموكراسى غرب جاذبه دارد – مىبينيد در مهد ليبرالدموكراسى غرب، در آمريكا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف ميكنند به شكست – نه ناسيوناليستهاى سكولار جاذبهاى دارند. امروز در ميان امت اسلامى، بيشترين جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مكتب وحى؛ كه خداى متعال وعده داده است كه مكتب الهى و وحى الهى و اسلام عزيز ميتواند بشر را سعادتمند كند. اين يك پديدهى بسيار مبارك و بسيار مهم و پرمعنائى است. … اين پيچ تاريخىاى كه گفتم، عبارت است از تحول از سيطرهى چنين ديكتاتورىاى به آزادى ملتها و حاكميت ارزشهاى معنوى و الهى؛ اين پيش خواهد آمد؛ استبعاد نكنيد.»[9]
«امروز دنيا دارد يك بخش مهمى از تاريخ خود را ميگذراند. ما بايد در اين فصل، در اين بخش، در اين مقطع، خيلى بهوش باشيم، خيلى مراقب باشيم؛ بفهميم چه كار داريم ميكنيم. …
ضرورت ديگر، احساس كار و تحرك است. همهى كشور، همهى آحاد مردم، همهى مسئولين – كه «كلّكم مسئول» – بايستى تحرك و نشاط كار داشته باشند. بايد از خودمان تنبلى و توانى و زمينگيرى را دور كنيم. امروز به كار نياز هست؛ كار علمى، كار اقتصادى، كار سياسى، كارهاى بزرگ اجتماعى. هر كسى در هر جا هست، ميتواند براى خودش برنامهى كارى را تعريف كند؛ اين يكى از ضرورتهاست، كه اميدواريم خداى متعال به همهى ما توفيق بدهد.»[10]
«مراكز استكبارى جهانى در مقابلهى با حركت اسلامى كه نماد واقعىاش جمهورى اسلامى است، دارند آخرين تلاشهاى خودشان را ميكنند. در بسيارى از عرصهها تلاشهايشان و تدابيرشان به بنبست خورده و كار از دستشان در رفته است. اين كمربندى كه اينها بر دور مسائل جهانى كشيده بودند و حيطهبندىاى كه كرده بودند، در حساسترين نقاط روى زمين يعنى خاورميانه، اين كمربند پاره شده – يا سست شده، حداقلش اين است؛ ولى به نظر من پاره شده – و از دستشان در رفته است.
… البته زحماتى را ايجاد ميكنند؛ شكى نيست. در همهى برخوردهاى اجتماعى زحمتهائى وجود دارد؛ اما انسان زحمتها را تحمل ميكند براى اينكه به منافع بزرگتر و به نقطهى عالىترى برسد. امروز اينجورى است. بنابراين، اين مقطع از اين نظر كه گفتم مقطع حساسى است و احتياج به كار هست، احتياج به تلاش هست. »[11]
«این یك مقطع تاریخی تعیین كننده است. نخبگان و علماء و روشنفكران وظیفهی سنگینی در این مقطع بر دوش دارند. هرگونه ضعف و سست عنصری و غرضورزی و كوتاهی آنان میتواند به فاجعه منتهی شود. »[12]
………………………………
پس خلاصه اینکه؛
– دوران سلطهگرى و سلطهپذيرى در دنیا رو به پایان است.
– عامل ایجاد این شرایط، بروز و ظهور انقلاب اسلامی و مقاومت جانانه مردم ایران تا کنون است.
– بروز انقلاب های مردمی و توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لايزال الهى و تكيهى به وحى در جهان مشهود است.
– به ثمر رسیدن موفق این دوران بستگی به عزم امروز آحاد مردم و مسئولان نظام دارد.
………………………………..
اما وظیفه ما چیست؟
بسیار خلاصه باید گفت که در این رابطه چند وظیفه اصلی داریم.
اوّل: حفظ نظام در مقابل تهدیدات بیرونی و ضعف های داخلی
برای حفظ نظام باید آن را تقویت کرد. یکی از راه های اصلی تقویت هم، طراحی سیستم و نظام سازی در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. با ایجاد سیستم های منسجم، کارآ و بدون نفوذ است که می توان انتظار داشت تا آسیب های کشور به حداقل برسد.
اگر نظام سازی و اصلاح سیستم ها صورت پذیرد دیگر شاهد بروز فسادهای چند هزار میلیاردی و … نخواهیم بود. دیگر با اتلاف سرمایه های انسانی و مادی مواجه نخواهیم شد، و … .
از سوی دیگر افزایش بصیرت، دانایی و صبر مردم است. با افزایش بصیرت و دانایی مردم کشور، آستانه تحمّل آنها در برابر تهدیدات و مشکلات بالا رفته و در نتیجه، بروز بحران های تدریجی به تأخیر می افتد.[13]
دوم: الگوسازی مبارزه، مدیریت کشوری و جهانی بر مبنای حق و عدالت
حاصل سیستم سازی فوق بر اساس مبانی و اصول اسلامی، و نیز تجربیات حاصله در آن رابطه؛ کسب الگوهای موفق و رفع عیب شده در زمینه های مختلف مدیریتی خواهد شد. این الگوها هم ما در مباحث دانشی ارتقاء می دهد و هم مشکلات مان را کاهش داده و زمینه ای برای نشر الگوها فراهم می سازد.
سوم: انتشار الگوهای موفق کسب شده
کشورهای انقلاب کرده و در آستانه انقلاب محتاج دریافت الگوهای مبارزه ای و مدیریتی بر اساس مبانی حیات بخش اسلام هستند. لذا یکی از وظایف ما برای حمایت از آنها، آموزش و ارائه الگوهای مدیریتی است.
………………………………..
با توجه به آنچه عرض شد، همه نخبگان حوزوی و دانشگاهی، همه جوانان و دلسوزان و دردمندان؛ و خلاصه آحاد مردم در هر جایی که هستند، وظیفه دارند تا کشور را از درون مستحکم سازند، و هم زمان با استفاده از الگوهای مدیریت دانشی اقدام نمایند.
………………………………
راستی وظیفه من و شما چیست؟
اللهم وفقنا لما تحب و ترضي و اجعل عواقب امورنا خيرا
[1] قرآن کریم، سوره إبراهيم، آیه 7
[3] بیانات در دیدار مردم قم1391/10/19
[4] بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجویان1391/08/10
[5] بیانات در شانزدهمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد1391/06/09
[6] بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها1391/05/22
[7] بيانات در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شركتهای دانشبنیان1391/05/08
[8] انتصاب حجتالاسلاموالمسلمين اراكی به سمت دبيركلی مجمع تقريب مذاهب اسلامی1391/04/24
[9] بيانات در ديدار شركتكنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بيدارى اسلامى»1391/04/21
[10] خطبههاى نماز عيد سعيد فطر1390/06/09
[11] بيانات در ديدار اعضاى بسيجى هيئت علمى دانشگاهها1389/04/02
[12] پيام رهبر معظم انقلاب اسلامی بمناسبت كنگره عظيم حج1385/10/08
سلام و عرض ادب.
با اجازه ی شما می خواستم، این مقاله را در سایت راسخون بارگذاری کنم.
———————
ماهرالنقش:
با سلام و آرزوی سلامتی
خواهش می کنم. شما صاحب اختیار هستید.