یکی از صحبت های حکیمانه معروف که از ابتدای تحصیل علم شنیده ایم، همواره این بوده که «تعریف درست مسئله نیمی از حل مسئله است». بنابراین اگر بخواهیم در کوهسار مدیریت فرهنگ گام برداریم، اولین سؤالی که به ذهن هر جوینده راهی متبادر می گردد این است که، اصلاً فرهنگ چیست، تا بعد برسیم به اینکه چگونه آن را مدیریت کنیم.
شاید در نگاه اوّل برای بعضی از اهالی فرهنگ عجیب باشد، که مگر تعریف ما از فرهنگ مشخص نیست، که چنین سؤالی مطرح می شود، و متأسفانه باید گفت که نه! از فرهنگ تا بیش از سیصد تعریف در کتب مختلف علمی آورده شده است، امّا این تعاریف برای مدیران فرهنگی، فاقد کارآیی لازم است. چرا که یک مدیر عالی، ارشد و یا میانی در حوزه فرهنگ باید بداند، اجزاء فرهنگ چیست، درختواره فرهنگ کدام است، مؤلفه های تشکیل دهنده فرهنگ چیست و این مؤلفه ها را با چه شاخص هایی می توان اندازه گیری کرد و سنجید.
تا پس از آن بتواند آن را رصد کند، وضعیت موجود را تبیین نماید، برای ارتقاء شاخص های فرهنگ برنامه ریزی و سپس آن را مرحله بندی کند، مهندسی فرهنگ نمود و … .
لذا بسیار بدیهی خواهد بود تا چنین مقدمه ای فراهم نگردد، برداشتن گام های بعدی میسر نخواهد گشت.
امروز باید اذعان نمود که به رغم زحمات زیادی که در حوزه فرهنگ انجام شده و می شود، هم اکنون هیچ سندی در دسترس مدیران فرهنگی استان ها وجود ندارد، که همه ابعاد، مؤلفه ها، اجزاء، عناصر و شاخص های فرهنگ در آن به طور عملیاتی و یک جا تدوین شده باشد، تا مدیر بتواند بر اساس آن برنامه ریزی نماید. لذا بدیهی است موضوعی که ابعاد و حدود و ثغور آن برای برنامه ریز مشخص نباشد، نمی تواند قابل برنامه ریزی صحیح باشد.
——————————————————————–
لذا پیشنهاد می گردد شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به تهیه و ابلاغ نسخه مدیریتی مؤلفه ها و شاخص های فرهنگی و درختواره (پازل) فرهنگ (تبیین دقیق و عملیاتی حدود و ثغور فرهنگ) به مبادی مربوطه اقدام عاجل را مبذول نماید.
باشد که زمینه برای برداشتن گام های منطقی بعدی در نظام سازی و برنامه ریزی و مهندسی فرهنگ مهیا گردد.
انشاءالله